‏با بعضیا که قطع ارتباط می‌کنی، تا مدت‌ها باید هی بهشون بفهمونی که نوشته‌هام ربطی به تو نداره تموم شدی بابا، ول کن.

من دیگه حوصله فهموندن خودم به تورو نداره، خودت برو ببین بقیه برات من میشن یا نه.

چجوری به آدم‌ها بفهمونم من باهاشون توی هیچ‌گونه مسابقه‌ای نیستم؟
چرا همه می‌خوان فقط یه چیزی از من برنده شن :)

خیلی برام سخت بود ولی طی این مدت فهمیدم هر چی بیشتر سعی کنم خودم رو به آدم‌ها بفهمونم همه چی سخت‌تر میشه و فایده‌ای نداره، انگار قراره این قسمت از زندگیم رو بیشتر با خودم وقت بگذرونم تا بودن در کنار آدم‌هایی که واقعا اون کسی نمیشن که کنارشون میتونم خودم باشم.

من دیگه حوصله فهموندن خودم به تو رو ندارم ، خودت برو ببین بقیه برات من میشن یا نه

من دیگه حوصله فهموندن خودم به تورو ندارم. خودت برو ببین بقیه برات من می‌شن یا نه.

مار نیشت زده و تو وایسادی همونجا و داری سعی میکنی بهش بفهمونی که نباید تو رو نیش میزد اما نمیدونی که اگه به اون سطح کافی از شخصیت و رشد اخلاقی رسیده بود که از اول نیشت نمیزد.

نیاز به یک فردی دارم که لازم نباشه دائم خودمو بهش بفهمونم.

بعضی آدم‌ها حتی لیاقت این رو ندارن که بهشون بفهمونی چقدر سرشون اذیت شدی، ناراحت شدی، شکستی و گریه کردی، آدمه بی‌لیاقت همه جوره بی لیاقته.

بدترین حال ممکن وسط بودنه؛ ‏یه جایی که نه خوبی و نه بد، یه چیزی هستی بین این دو که نمیتونی تعریفش کنی، نمیتونی توضیحش بدی، نمیتونی بفهمونی که چی داره به سرت میاد.نه سقوط میکنی و نه صعود.
‏مثل مورچه‌ای که افتاده توی ظرف عسل!