لحظه‌ای که اورثینک میکنی و نمیتونی بهش بگی چون میترسی که همینی هم که داری از دست بدی خیلی غمگینه.

سعی نکن با رفتارت بهم آسیب بزنی، من یک کمال‌گرای اورثینکرم! هیشکی قدر خودم به خودم آسیب نزده.

اورثینک خیلی کلمه ی ناچیزیه در برابر کاری که من با مغزم میکنم.

هم میخوام ببینمت هم نمیخوام، هم دوست دارم هم ندارم، هم خوشحالم میکنی هم ناراحت، هم میخوام باهات حرف بزنم هم نمیخوام، هم باعث آرامشمی هم اورثینکام، تو من رو توی مجموعه عظیمی از تضادها گیر انداختی.

اورثینک عزیزم این میزان از متعهد بودن لازم نیست، لطفا مرا ترک کن.

یکی از بدترین اورثینک‌های دنیا درمورد اینه که میفهمی بهت دروغ گفته، بعد میشینی فکر میکنی دیگه راجع به چه چیزایی ممکنه دروغ گفته باشه.

هیچ‌وقت یک اورثینکر رو بدونِ جمع‌بندیِ بحث رها نکنید‌‌.

شب شده پر ستاره
‏اورثینک میگاد دوباره.

عزیزم شما حس ششم قوی نداری.
‏اورثینک سگی داری.
‏ طوری‌که به همه‌چیز فکر میکنی و همه پیامدهارو پیش‌بینی میکنی، قطعا یکی از اونا اتفاق میوفته.

اورثینک اینجوریه که من به یه نخ فکر می‌کنم،
تبدیلش می‌کنم به یه طناب کلفت،
وصلش می‌کنم به یه لنگر،
پرتش می‌کنم داخل اقیانوس،
و بله!
غرق می‌شم
به‌ همین‌ راحتی...