کپشن های مربوط به گلیِ

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی گلیِ

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

.

﮼جنگلی‌بودیم‌شاخه‌در‌شاخه،

﮼هم‌آغوش . .

﮼ریشه‌در‌ریشه

﮼همه‌پیوند . .

﮼واینک

﮼انبوهِ‌درختانی‌تنهاییم . . .

﮼هوشنگ‌ابتهاج

زیاده‌خواه نیستم...
جاده‌ی شمال
یک کلبه‌ی جنگلی‌
یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی
کمی‌ هیزم، کمی‌ آتش
مه‌ِ جنگل
کمی‌ تاریکی‌ِ محض
کمی‌ مستی، کمی‌ مهتاب
و بوی یار و
بوی یار و
بوی یار...

جاده‌ ی شمال
یک کلبه‌ی جنگلی‌
دو تا صندلی
مه‌ِ
صدای سوختن چوب
تاریکی‌
کمی‌ مستی
و بوی یار...

✦ ✦
Every flower has a special scent
but you don't have to go on and smell all the flowers!
‏هرگلی‌ یه‌ بویی‌ داره‌،
ولی لازم نیست راه بیوفتی و همه گل‌ها رو بو کنی!
✦ ✦

Every flower has a smell, but don't smell every flower


‏﮼هرگلی‌یه‌بویی‌داره‌ولی‌دیگه‌شماهمه‌گلاروبونکن :)

▵⚉⁻ᴱⁿᵈᵖᵃʳᵗ

هیچ وقت ؛
برای نگه داشتن کسی که
فرق تو با بقیه رو نمی فهمه
تلاش نکن ..
#گلی‌ترقی

.

‏آدمی که میدونه باید حد و حدودش رو تو رفتار با اکسش رعایت کنه گلی‌ست از گل‌های بهشت

✿ کپشن خاص ✿

روزی به دیدارم خواهی‌ آمد که دیگر نمی‌‌شناسمت
من با پیراهنی ساده
آشفته حال
خیره به خالی‌ دنیا
با خودم غریبه
با دیگران غریبه تر
جایی‌ نشسته‌ام که نمیدانم کجاست
تو چون همیشه با وقار
با تردید نگاهم می‌‌کنی‌
شاخه گلی‌ روی زانوانم میگذاری
سری تکان می‌‌دهی‌
و می‌‌روی ...
من ...
خیره به خالی‌ دنیا
به ناگهان، رفتنت را می‌‌شناسم

. #نیکی_فیروزکوهی
. خداحافظ اگر باز نگشتم

زیاده خواه نیستم
جاده شمال، یک کلبه جنگلی‌
یک میز کوچک چوبی با دوتا صندلی
کمی‌ هیزم، کمی‌ آتش
مه‌ جنگل، کمی‌ تاریکی‌ محض
کمی ‌مستی، کمی‌ مهتاب
برای حال بیشتر دونخ سیگار
و بوی یار ...

قلم را بردار و یک ورق بنویس
بنویس
به خدا که هیچ وقت من به این آدمها عادت نمی کنم
چرا که هست‌های مرا هم نیست می‌‌کنند
بنویس
نه بایدی برای من هست و نه نبایدی
نه فکر دیروزم و نه منتظر فردا
که هیچ کدامشان هیچ گلی‌ به سرم نمی زنند
بنویس
که هیچ وقت عاشق نمی شوم
که مرا برای تو گاهی و
تو را برای من گاهی
من شهر و کوچه و خیابان را
با ماه و ستاره و خورشیدش
به دست بهار و پاییز زمستان سپردم
که قبل از اینکه آمده باشند رفته اند
بنویس
تنهایی‌ من پنجره ایست
که همیشه غروب می‌‌کند و سرخ می‌‌شود و
از من خجالت می‌‌کشد....