‏وضعیت طوری شده که پول داری ولی انگار پول نداری، هیچی نمیتونی بخری، یا خیلی گرونه یا زورت میاد بابتش اینقد پول بدی.

انقدر چشم‌های خوشگلی دارم با خودم میگم اون میتونه همه چی رو فراموش کنه در موردم ولی چشم‌هام رو چی؟

تا حالا تو جمع بغض داشتین؟
خیلی حس گندیه، نه میتونی حرف بزنی، نه میتونی گریه کنی و نه حتی راحت نفس میکشی.

آدمیزاد جنسش از چیه که مقابل این همه غم و غصه ذوب نمیشه که هیچ حتی میتونه الکی بخنده و کسی هم نفهمه :)

♡

گاهی تو خیالم باهات حرف میزنم، آخرین‌ باری که دیدمت رو به یاد میارم و بودنت رو ادامه میدم، یادت باشه میتونستی دستم رو بگیری، اما نگرفتی.

‏آدما جالبن. تا وقتی میدونن در دسترسی
کاملا بی‌تفاوتن و منفعل. کافیه بفهمن
رفتی و به زندگی خودت داری میرسی،
به در و دیوار میزنن تا دوباره مطمئن شن
میتونن در دسترس نگهت دارن.

نوشته بود تنها کسی که میتونه برای نجات شما بیاد ، اون نسخه از شماست که از تکرار همون موقعیت خسته شده.

من شدیداً به این اعتقاد دارم:
دل هایی که شاد میکنی
میشه "عجب شانسی اوردم" های زندگیت...
" تا میتونین دستی بگیرین و دلی شاد کنین و بقیه اش با خدا.."

من امن‌ترین و قشنگ‌ترین خونه‌ای بودم که میتونستی داشته باشی ولی تو لیاقتت آوارگیه.

حداقلش اینو فهمیدم؛ آدما میتونن حرفای خوبی بزنن ولی آدم خوبی نباشن.
• |.