اگر مردم شک دارند که چقدر می توانید پیش بروید، آنقدر پیش بروید که دیگر نتوانید صدای آنها را بشنوید.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نتوان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم: حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
فریدون مشیری
میخواهم آنقدرشعر بگویم
که اگر فردا مُردم
نتوانی انکارم کنی…
با قلبم دوستت ندارم چون میایستد…
اگر نتوانم با روحم دوستت داشته باشم.
. .
دشمن دوست نما را نتوان کرد علاج
شاخه را مرغ چه داندکه قفس خواهد شد...
- صائب تبریزی
. .
روزی نبود که به سراغم بیاید و
قبل از سوار شدن به ماشین،
دسته گلی روی صندلی نباشد!
روزی نبود که از صبح که چشم باز میکرد،
قربان صدقه ام نرود!
روزی نبود که تمامِ بی حوصلگیم را به جان نخرد!
روزی نبود پشتم قرصش نباشد!
روزی نبود که خودم را،
خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمین تصور نکنم!
فقط یک روز بود که میانِ یک بگو مگوی ساده،
منتِ تمامِ کارهایی که کرده بود را،
سرم گذاشت...
از آن روز به بعد
هر چه خواستم
هر چه جان کَندم،
دیگر نتوانستم دوستَش داشته باشم!
#علی_قاضی_نظام
You are never too old to set another goal or to dream a new dream.
شما هرگز آنقدر پیر نشده اید که نتوانید هدف دیگری تعیین کنید یا رویای جدیدی را رویاپردازی کنید."
If people are doubting how far you’ll go, go so far that you can’t hear them anymore.
اگر مردم شک دارند تا کجا پیش خواهید رفت، آنقدر پیش بروید که دیگر نتوانید صدای آنها را بشنوید.
تو امّا هیچوقت فراموش نکن
روزی که افتاده باشی
از زمین بلندت میکنم
اگر هم نتوانم
کنارت دراز میکشم :)
🩷..
هیچ نیمهی گمشدهای وجود ندارد!
تنها چیزی که وجود دارد تکههایی از زمان است
که در آنها، ما با کسی حال خوشی داریم؛
حالا ممکن است سه دقیقه باشد، دو روز، پنج سال یا همهی عمر…
.کتاب زندگی من
.آنتوان چخوف