کپشن های مربوط به همسایهٔ

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی همسایهٔ

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

که رشک برد فرشته از پاکی ما
که بگریزد دیو ز بیباکی ما
آن‌وقت می‌توانستیم
به این موضوع و موضوعات دیگر
این‌قدر بلند‌بلند بخندیم
تا همسایه‌هامان از خواب بیدار شوند...

حسین پناهی
اشعارکوتاه.

. .

پسر همسایه‌مون ۱۸ سالشه ماهی۷۰میلیون تومن درآمد داره..
ازش پرسیدم تو این شرایط اقتصادی و با این سن وضعت چطور اینقد خوب شده ببین تو چت چی گفته؟

نرسیدن به کسی که دوسش داری همسایهٔ دیوار به دیوارِ مرگه؛
‏مخصوصا تو شرایطی که اون بخواد، تو هم بخوای، ولی دنیا واستون نخواد...

محبوب من ،
بیا از آن خانواده‌هایش باشیم که خوشبختی تا در و همسایه‌هاشان نفوذ کرده و هر روز صبح بیدار می‌شوند، به قصد دوست داشتن، به قصد عشق ...

. .

آدمیزاد فکر میکنه مرگ فقط واسه همسایه‌ست، حادثه فقط توی اخباره! روانشناس‌ها اسمشو گذاشتن: ذهن خود استثنا پندار. ما ایرانی‌ها علاوه بر این‌ها معتقدیم «حالا من یک نفر برم سفر چی میشه؟! من یک نفر خرید نکنم چه تاثیری داره؟ من یک نفر رعایت کنم چه فایده؟!» که اسمشو باید گذاشت: ذهن گاوِ خود پندار..!

توییت/عذرا

. .

میگویند
برای کلبه کوچک
همسایه‌ات
چراغی آرزو کن
قطعأ حوالی خانه تونیز
روشن خواهد شد
من خورشید را
برای خانه دلتان آرزو میکنم
تا هم گرم باشد
وهم سرشار از روشنایی

شبتون گرم از نگاه خدا

میگویند
برای کلبه کوچک همسایه‌ات،
چراغی آرزو کن،
قطعأ حوالی خانه تونیز،
روشن خواهد شد.
من خورشید را
برای خانه دلتان آرزو میکنم
تا هم گرم باشد وهم سرشار
از روشنایی.

شبتون گرم از نگاه خدا

میگویند:
برای کلبه کوچک همسایه‌ات،
چراغی آرزو کن،
قطعأ حوالی خانه تونیز،
روشن خواهد شد.
من خورشید را
برای خانه دلتان آرزو میکنم
تا هم گرم باشد وهم سرشار
از روشنایی.

شب خوش❤️

همسایه‌ی بالایی‌مون بچه ندارن

اما هر شب این موقع‌ها صدای گریه‌ی دختر بچه میاد،

این موضوع رو به مادرم گفتم،

گفت ما اصلا طبقه‌ی بالا نداریم،

رفتم به پدرم گفتم، گفت دخترم چی می‌گی؟

مادرت ده سال پیش فوت شد.

برگشتم و نگاهم افتاد به دیوار و

قاب عکس پدرمو دیدم که یه روبان مشکی روشه


#f

عکس
داستانی زیبا از کتاب سوپ جو که با بیش از ۳۴۵میلیون لایک رکوردار در دنیای مجازی در سال ۲۰۱۵ بوده و ادامه دارد...

ما یکی از نخستین خانواده‌هایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم.آن موقع من 9-8 ساله بودم.یادم می‌آید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشی‌اش به پهلوی قاب آویزان بود.من قدم به تلفن نمی‌رسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت می‌کرد با شیفتگی به حرف‌هایش گوش می‌کردم.
بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفت‌انگیزی زندگی می‌کند به نام «اطلاعات لطفاً» ، که همه چیز را در مورد همه‌کس می‌داند.
او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایه‌مان رفته بود.من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی می‌کردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند انگشتم را در دهانم می‌مکیدم و دور خانه راه می‌رفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم.
و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم می‌آمد گفتم «انگشتم درد می‌کند»
«مادرت خانه نیست؟»
«هیچکس بجز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد می‌کند»
«آیا می‌توانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، می‌توانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»
بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه می‌کردم ...
مثلاً موقع امتحانات در درس‌های جغرافی و ریاضی به من کمک می‌کرد.

یکروز که قناری‌مان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
او به حرف‌هایم گوش داد و با من همدردی کرد.
به او گفتم: «چرا پرنده‌ای که چنین زیبا می‌خواند و همۀ اهل خانه را شاد می‌کند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟»
او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند.
یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانه‌مان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم.
من کم‌کم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.
غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم می‌افتادم.
راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت می‌گذاشت.
چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد.
من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی می‌کرد تلفنی حرف زدم
و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم می‌کنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».
به طرز معجزه‌آسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی می‌کنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر می‌کنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟»
و ادامه دادم «نمی‌دانم می‌دانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم می‌دانی که تلفن‌هایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سال‌ها بارها به یادش بوده‌ام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.
او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم.
تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«می‌توام با شارون صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متأسفم که این مطلب را به شما می‌گویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمه‌وقت کار می‌کرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمی‌اش هستید.
آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»
«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.
خودش منظورم را می‌فهمد»
من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.
هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

فرشته, پاکی, بگریزد, بیباکی, آنوقت, موضوع, موضوعات, دیگر, اینقدر, بلندبلند, بخندیم, خواب, بیدار, شوند, حسین, پناهی, همسایهمون, سالشه, تومن, درآمد, داره, پرسیدم, شرایط, اقتصادی, وضعت, چطور, ببین, گفته, نرسیدن, دوسش, داری, همسایهٔ, دیوار, دیوارِ, مرگه؛, مخصوصا, شرایطی, بخواد, بخوای, دنیا, واستون, نخواد, محبوب, باشیم, خوشبختی, نفوذ, کرده, میشوند, دوست, داشتن, آدمیزاد, میکنه, واسه, همسایهست, حادثه, اخباره, اسمشو, گذاشتن, استثنا, پندار, ایرانیها, علاوه, اینها, معتقدیم, حالا, میشه, خرید, نکنم, تاثیری, رعایت, فایده, باید, گاوِ, توییتعذرا, میگویند, برای, کلبه, کوچک, همسایهات, چراغی, آرزو, قطعأ, حوالی, خانه, تونیز, روشن, خواهد, خورشید, دلتان, میکنم, باشد, سرشار, روشنایی, شبتون, نگاه, همسایهی, بالاییمون, ندارن, موقعها, صدای, گریهی, دختر, میاد, مادرم, گفتم, اصلا, طبقهی, نداریم, رفتم, پدرم, دخترم, میگی, مادرت, برگشتم, نگاهم, افتاد, پدرمو, دیدم, روبان, مشکی, روشه, داستانی, زیبا, کتاب, ۳۴۵میلیون, لایک, رکوردار, دنیای, مجازی, ۲۰۱۵, بوده, ادامه, دارد, نخستین, شهرمان, بودیم, صاحب, تلفن, شدیم, ساله, بودم, یادم, میآید, برّاقی, گوشیاش, پهلوی, آویزان, نمیرسید, همیشه, وقتی, صحبت, میکرد, شیفتگی, حرفهایش, میکردم, بردم, جایی, داخل, دستگاه, زندگی, میکند, اطلاعات, لطفاً, مورد, همهکس, میداند, شماره, نشانی, تجربۀ, شخصی, روزی, خانۀ, همسایهمان, رفته, زیرزمین, ابزارهای, جعبه, ابزارمان, بازی, ناگهان, انگشتم, وحشتناکی, نداشت, نبود, همدردی, دهانم, میمکیدم, میرفتم, چشمم, سرعت, چهارپایه, آشپزخانه, آوردم, گذاشتم, برداشتم, نزدیک, گوشم, ثانیه, صدایی, پیچید, بفرمائید, حالی, چشمانم, میآمد, نیست, هیچکس, خونریزی, خیلی, میتوانی, جایخیِ, یخچال, میتوانم, آنجا, بردار, انگشتت, نگهدار, کاری, مراجعه, مثلاً, امتحانات, درسهای, جغرافی, ریاضی, یکروز, قناریمان, ناراحت, دوباره, سراغ, ماجرا, برایش, تعریف, حرفهایم, پرندهای, چنین, میخواند, گوشۀ, بیفتد, بمیرد, یادت, دیگری, آواز, خواندن, تسکین, یافتم, کلمۀ, هجّی, میکنند, یکسال, کوچکمان, پاسیفیک, نورث, بوستن, مکان, کردیم, دوستم, متعلّق, دیواری, قدیمی, هیچگاه, جدیدی, خانهمان, مشابهی, نداشتم, کمکم, نوجوانی, هرگز, خاطرات, مکالمات, فراموش, نکردم, غالباً, لحظات, تردید, سرگشتگی, امنیت, آرامشی, وجود, تلفنی, میافتادم, راستی, چقدر, مهربان, صبور, پسربچه, میگذاشت, رفتن, دانشگاه, هواپیمایم, سیاتل, ساعت, توقف, دقیقه, خواهرم, بدون, چکار, دارم, اپراتور, دوران, کودکی, گرفتم, آشنا, جواب, فکرش, باشم, مدتی, سکوت, برقرار, خندیدم, خودت, هستی, دادم, نمیدانم, میدانی, برایم, ارزش, تلفنهایت, بودند, تمام, سالها, بارها, یادش, بودهام, اجازه, خواستم, ملاقات, آمدم, تماس, بگیرم, حتماً, شارون, پاسخ, میتوام, دوستش, هستید, متأسفم, مطلب, میگویم, صورت, نیمهوقت, زیرا, بیمار, هفته, گذشت, گفتید, قدیمیاش, انگشتتان, بودید, تعجب, پیغام, گذاشته, زدید, برایتان, بخوانم, لحظه, کشید, پاکتی, نوشته, خودش, منظورم, میفهمد, تشکر, تأثیری, ممکن, دیگران, بگذارید, نگیرید,