کپشن های مربوط به چشمکی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چشمکی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

روزهایی را هم برای خودت زندگی کن

برایِ خودت شاخه گلی بخر

به دیدن خودت برو،

موسیقی مورد ِ علاقه ات را گوش بده

به گلدان تاقچه ی اتاقت آبی بده

به آدمها بی منت لبخندی بزن

بر سر کودکی دست نوازشی بکش

برگرد به خانه،

دوشی بگیر

برای خودت چای دم کن

در آینه نگاه کن

چشمکی بزن و بگو

سلام رفیق!

حال تنهاییت چطور است؟!

مبادا خودت را از یاد ببری... .

کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت اون ابرا میومد بیرون

داد میزد

آهااااااای دختر بگیر بشین سر جات انقدر غر نزن

همینه که هست!

بعد آروم چشمکی میزد آروم تو گوشت می گفت

همه چی درست میشه!!!


دوستان اين متنو خودم نوشتم!!لطف کنين بخونين وبرداشت ونظرتونو در موردش بگين!!!
"روي خطی ايستاده ام که امتداد آن با خط طلوع خورشيد زاويه ی صفر ميسازد!!
وخورشيد هرچه بيشتر سرک ميکشد به سمت غروب ،
سايه ام سنگين تر ميشود به روی دوش زمين!!
تا آنجا که زمين کنار ميزند بار اين سياهی را ازپشتش؛
سايه ام در تار وپودم حلول ميکند دوباره!!
هرشب کالبدم هرچه زشتی ست را به زباله دانی زمين ميريزدو
هر صبح دوباره به من برميگردد!!!
وميان اين همه روشنی زخم عميقم پوزخند ميزند به اين توهم سپيد!
انگار يک جا اين يک تکه سپيدروحم را جا گذاشته باشم،
خلا آن هر روز زير شعاع نوری يک ذره بين بيشتر به چشم مي آيد!!
نه اينکه وقتی خورشيد به استقبال طلوع ماه ميرود تکه ي گم شده ام ديگر نباشد،
فقط کمی به چشم نمی آيد!!
من به اندازه ي طول يک سپيده دم فرصت دارم به دنبالش گوشه کناره های گذشته ام را بگردم !!
گذشته اي که از يک ثانيه پيش شروع ميشود تا يک قرن پيش،تا تولد اولين سايه...
گويی شيطان با ناخن هاي تيزش يک تکه از روحم را بکند ودر کيف دستی اش بگذارد!!
کيف دستي اش فکر ميکنم طلايی باشد!
وحالا هرروز آرام در خيابان ها قدم ميزند
ازکنار آدم هايی عبور ميکند که تکه روحشان در کيف دستی اش خاک ميخورد
وشايد ديگر آنقدرها عجيب نباشد که هر صبح چشمکی حواله ی خورشيد کند...

باران میبارد...
اما آدم ها عاشق ستاره ها میشوند!
نامردیست
این همه "اشک" را به چشمکی روختن!!!

دختری می‌گفت:
داشتم حسودی می‌کردم به زن و مردی که دست هم را
گرفته بودند و توی پیاده رو قدم می‌زدند
و چه عاشقانه هم بود،
که یک لحظه مرد برگشت و نگاهی انداخت توی چشمانم
و چشمکی هم رویش،
حیف آن حسودی کردنم!


ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻏﻨﯽ ﻭ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﺵ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﺎﺝ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ.
ﺗﯿﭗ ﺧﻔﻦ ﺷﯿﺦ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﻓﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻣﺤﻔﻞ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻧﺎﮔﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ (ﺩﺍﻓﯽ ﺍﺳﻤﯽ) ﺍﻓﺘﺎﺩ!
ﭘﺲ ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻣﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﮑﯽ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻠﻮﺹ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﯼ!
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻧﺜﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯼ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺧﺸﺘﮏ ﺑﺮ ﮐﻒ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ یاشیخ! ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺁﻥ ﺑﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﮑﺮﺩ!
ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ که ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﻢ!؟
ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺒﻂ ﮐﻪ ﺁﻫﻨﮓ (ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ) ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﺍﺩ:
هماﻧﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ!
ﺁﻥ ﺩﺍﻑ ﺍﺳﻤﯽ ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﺩ. ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﮑﺎﻥ67 ﮔﻮﺟﻪ ﺍﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻫﻮﯾﺖ ﻭﺍﻗﻌﯿﺶ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﭼﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﮕﺸﺘﯽ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﮐﻨﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺻﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺍﻭﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺷﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻞ ﺭﻭﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﯿﻄﺮﯾﻪ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

روزهایی, برای, خودت, زندگی, برایِ, شاخه, دیدن, موسیقی, مورد, علاقه, گلدان, تاقچه, اتاقت, آدمها, لبخندی, کودکی, نوازشی, برگرد, خانه, دوشی, بگیر, آینه, نگاه, چشمکی, سلام, رفیق, تنهاییت, چطور, مبادا, ببری, کاشکی, گاهی, وقتا, ابرا, میومد, بیرون, میزد, دختر, بشین, انقدر, همینه, آروم, گوشت, درست, میشه, دوستان, متنو, خودم, نوشتم, کنين, بخونين, وبرداشت, ونظرتونو, موردش, بگين, ايستاده, امتداد, طلوع, خورشيد, زاويه, ميسازد, وخورشيد, هرچه, بيشتر, ميکشد, غروب, سايه, سنگين, ميشود, زمين, آنجا, کنار, ميزند, سياهی, ازپشتش؛, وپودم, حلول, ميکند, دوباره, هرشب, کالبدم, زشتی, زباله, دانی, ميريزدو, برميگردد, وميان, روشنی, عميقم, پوزخند, توهم, سپيد, انگار, سپيدروحم, گذاشته, باشم, شعاع, نوری, اينکه, وقتی, استقبال, ميرود, ديگر, نباشد, اندازه, سپيده, فرصت, دارم, دنبالش, گوشه, کناره, گذشته, بگردم, ثانيه, شروع, تولد, اولين, گويی, شيطان, ناخن, تيزش, بکند, دستی, بگذارد, دستي, ميکنم, طلايی, وحالا, هرروز, آرام, خيابان, ازکنار, هايی, عبور, روحشان, ميخورد, وشايد, آنقدرها, عجيب, حواله, باران, میبارد, عاشق, ستاره, میشوند, نامردیست, روختن, دختری, میگفت, داشتم, حسودی, میکردم, گرفته, بودند, پیاده, میزدند, عاشقانه, لحظه, برگشت, نگاهی, انداخت, چشمانم, رویش, کردنم, یاشیخ,