کپشن های مربوط به سپيد

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سپيد

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

ﻗـــﻬـــﺮﻫﺎ
ﺑـــﻬـــﺎﻧــــﻪ ﺍﺳــــﺖ !!! ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ...

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺷﺐ ﺣﺘﯽ
ﺍﮔﺮ ﯾﮏ

ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﺑﯿﺎﺑﺪ

ﺩﻟﯿﻠﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ !!! ﻭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﺮﻭﺩ ...

ﺩﺭ ﺳﭙﻴﺪﯼ ﺭﻭﺯ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻴﺎﺑﺪ

ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ
ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ

ﺳﻴﺎﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ !!!

ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺑــــﮕــــﺬﺍﺭ ﺑـــﺮﻭﺩ...

باز شب ماند و من و اين عطش خانگی ام
باز هم ياد تـــــــو ماند و من و ديوانگی ام

اشک در دامنم آويخت کـــــه دريا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم

خواب ديدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:

يک نفر مثل پـــــری يک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت

خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد

“آخــــــرش هم دل ديوانه نفهميد چه شد
يک شبه يک شبه ديوانه چشمان که شد”

تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است

“آی تو، تو کـــــه فريب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شيطان منی

تو که ويران من بی خبر از خود شده ای
تو که ديوانه ی ديوانه تر از خود شده ای”

در نگــــــــــــــاه تو که پيوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا

ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپيدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟

چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من
دکتر محمد حسین بهرامیان

براساس يه اتفاق کاملا واقعي!
دختره اسم پروفايلشو زده بود pppdeh حالا من دو ساعت درگير شدم اسم اين چيه بعد از تحقيقات فراوان معلوم شد اسمش سپيده بوده!!
موندم چرا تا حالا ترور نشده ^_^


دوستان اين متنو خودم نوشتم!!لطف کنين بخونين وبرداشت ونظرتونو در موردش بگين!!!
"روي خطی ايستاده ام که امتداد آن با خط طلوع خورشيد زاويه ی صفر ميسازد!!
وخورشيد هرچه بيشتر سرک ميکشد به سمت غروب ،
سايه ام سنگين تر ميشود به روی دوش زمين!!
تا آنجا که زمين کنار ميزند بار اين سياهی را ازپشتش؛
سايه ام در تار وپودم حلول ميکند دوباره!!
هرشب کالبدم هرچه زشتی ست را به زباله دانی زمين ميريزدو
هر صبح دوباره به من برميگردد!!!
وميان اين همه روشنی زخم عميقم پوزخند ميزند به اين توهم سپيد!
انگار يک جا اين يک تکه سپيدروحم را جا گذاشته باشم،
خلا آن هر روز زير شعاع نوری يک ذره بين بيشتر به چشم مي آيد!!
نه اينکه وقتی خورشيد به استقبال طلوع ماه ميرود تکه ي گم شده ام ديگر نباشد،
فقط کمی به چشم نمی آيد!!
من به اندازه ي طول يک سپيده دم فرصت دارم به دنبالش گوشه کناره های گذشته ام را بگردم !!
گذشته اي که از يک ثانيه پيش شروع ميشود تا يک قرن پيش،تا تولد اولين سايه...
گويی شيطان با ناخن هاي تيزش يک تکه از روحم را بکند ودر کيف دستی اش بگذارد!!
کيف دستي اش فکر ميکنم طلايی باشد!
وحالا هرروز آرام در خيابان ها قدم ميزند
ازکنار آدم هايی عبور ميکند که تکه روحشان در کيف دستی اش خاک ميخورد
وشايد ديگر آنقدرها عجيب نباشد که هر صبح چشمکی حواله ی خورشيد کند...

موهايش سپيد شد!
کودکي که داشت دفتر خاطراتمو ميخوند...
.
.
.
چون گرفتم با سر کردمش تو کيسه آرد!


برف نو! برف نو! سلام، سلام

بنشين، خوش نشسته‌اي بر بام

پاکی آوردی ای امید سپيد

همه آلودگی ست اين ايام...


به من نگاه کن ولبخند ببار
بين من وتو پنجره اي است که شيشه هايش را به باد سپرده است.

به من نگاه کن، با چشم هايي که از باران بازگشته اند.

به من نگاه کن وبرايم آسمان آسمان لبخند ببار،

اينجا هميشه دلي هست که درانتظار تابستان نگاهت

گيسو سپيد کرده است.

اين سوي پنجره هوا خوب است،

آن سوي پنجره چطور؟

اين سوي پنجره درآفتابی...

آخرين هفته‌ی زمستان است
همه چشم انتظار چهره‌ی عيد
پر شده شهر از هوای بهار
عطر گل‌های سرخ و سبز و سپيد

در خيابان و کوچه و بازار
دست در دست مادر و پدرند
کودکان با نشاط آمده‌اند
تا لباس قشنگ و نو بخرند

مثل آيينه صاف و براق است
کفش‌ها زير نور ويترين‌ها
کودک اصرار می‌کند: بابا !
من از اين کفش‌ها، فقط اين‌ها !

چند؟ ناقابل است ؛ ده تومان
ده هزار ؟! اين‌که ... چشم‌های پدر
بر زمين خيره می‌شود اما
منتظر مانده چشم‌های پسر

کودک و عيد و خنده و شادی
کودک و کفش نو، لباس قشنگ
کودک و سرزمين روياها
عطرها، نورهای رنگارنگ

می‌خری هان ؟ ببين چه برّاق است
ظاهرش مثل کفش مردانه است
می‌خری هان ؟! ببين که مرد شدم
مرد در فکر خرجی خانه است ...

راستی چند روز مانده به عيد ؟
عيد آجيل و ماهی قرمز
عيد اين سفره‌های دور از نان
که به سامان نمی‌رسد هرگز

می‌خری هان ؟! بله ! بله ! حتماً
می‌زند خنده شادمانه پسر
لبش از شادی و شعف باز است
مثل لبخند کفش‌های پدر

در خيابان و کوچه و بازار
هيچ‌کس بغض مرد را نشنيد
آی تقويم‌های رنگارنگ
راستی چند روز مانده به عيد ؟!

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

ماند, خانگی, ديوانگی, دامنم, آويخت, دريا, باشم, تماشا, خواب, ديدم, آمدی, محرم, نگاهی, خسته, خنده, کوچه, دنبال, تبسم, افتاد, گوشه, مردم, آخرش, ديوانه, نفهميد, چشمان, غمزده, فريب, گندم, شيطان, ويران, پيوند, اندوه, لبخند, پولک, گلنار؛, سپيدار, دوخته, چارقدت, روزی, محرمت, ایلاتی, دکتر, محمد, حسین, بهرامیان, براساس, اتفاق, کاملا, واقعي, دختره, پروفايلشو, حالا, ساعت, درگير, تحقيقات, فراوان, معلوم, اسمش, سپيده, بوده, موندم, ترور, نشده, دوستان, متنو, خودم, نوشتم, کنين, بخونين, وبرداشت, ونظرتونو, موردش, بگين, ايستاده, امتداد, طلوع, خورشيد, زاويه, ميسازد, وخورشيد, هرچه, بيشتر, ميکشد, غروب, سايه, سنگين, ميشود, زمين, آنجا, کنار, ميزند, سياهی, ازپشتش؛, وپودم, حلول, ميکند, دوباره, هرشب, کالبدم, زشتی, زباله, دانی, ميريزدو, برميگردد, وميان, روشنی, عميقم, پوزخند, توهم, انگار, سپيدروحم, گذاشته, شعاع, نوری, اينکه, وقتی, استقبال, ميرود, ديگر, نباشد, اندازه, فرصت, دارم, دنبالش, کناره, گذشته, بگردم, ثانيه, شروع, تولد, اولين, گويی, ناخن, تيزش, بکند, دستی, بگذارد, دستي, ميکنم, طلايی, وحالا, هرروز, آرام, خيابان, ازکنار, هايی, عبور, روحشان, ميخورد, وشايد, آنقدرها, عجيب, چشمکی, حواله, موهايش, کودکي, دفتر, خاطراتمو, ميخوند, گرفتم, کردمش, کيسه, سلام, بنشين, نشستهاي, پاکی, آوردی, امید, آلودگی, ايام, ولبخند, ببار, پنجره, شيشه, سپرده, هايي, باران, بازگشته, وبرايم, آسمان, اينجا, هميشه, درانتظار, تابستان, نگاهت, گيسو, کرده, چطور, درآفتابی, آخرين, هفتهی, زمستان, چهرهی, هوای, بهار, گلهای, بازار, مادر, پدرند, کودکان, نشاط, آمدهاند, لباس, قشنگ, بخرند, آيينه, براق, کفشها, ويترينها, اصرار, میکند, بابا, اينها, ناقابل, تومان, هزار, چشمهای, خيره, میشود, منتظر, مانده, شادی, سرزمين, روياها, عطرها, نورهای, رنگارنگ, میخری, ببين, برّاق, ظاهرش, مردانه, خرجی, خانه, راستی, آجيل, ماهی, قرمز, سفرههای, سامان, نمیرسد, هرگز, حتماً, میزند, شادمانه, کفشهای, هيچکس, نشنيد, تقويمهای,