کپشن های مربوط به ميخورد

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ميخورد

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

اﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ!

ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ...

ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ "ﻣﮑﺎﻥ" ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ!

ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ،

ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗـﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ…!!

امیدوارم بهترین قدمها رو بردارید

كاش پونه كوهى بودم الان تو سكوت محض كوهستان نسيم خنك ميوزيد و همونجور كه برگام تو باد رها بودن









يه بز كوهى ميومد منو ميخورد راحت ميشدم.

وقتي به كسي ميگوييد تو تنها كسي بودي كه دوستش داشتم ، شايد از چشم هايتان متوجه نشود و مجبور باشيد براي اثبات حرف هاي حقيقي تان ، دست به دامن دنياي مجازي شويد.
ايرادي ندارد ، با اين زبان برايش بيان كنيد؛
بگوييد تو تنها كسي بودي كه نوتيفيكيشن تلگرامش را آن كرده بودم تا به محض پيام دادنش متوجه شوم و جوابش را همان لحظه بدهم...
بگوييد تو تنها كسي بودي كه هرلحظه پروفايل تلگرامش را نگاه مي كردم تا لست سين اش را چك كنم و ريسنتلي كردنش دق ام ميداد...
بگوييد تو تنها كسي بودي كه هرشب قبل خواب يك دور تمام پست هاي اينستاگرام و لاینش را نگاه مى كردم و براي تك تك شان دلم غنج مى رفت و فقط تو بودي كه تمام كامنت هاي زير پست هايش را مي خواندم و از آن قربان صدقه هاي مجازىِ ناشناس حرص ميخوردم...
انگار اين روزها چيزي را از چشم هايمان نمي خوانند ، همه اش را بايد لاینی و با استاتوس های واتساپ بيان كرد تا عشق را ثابت كنيم.
و انگار باور آى دي مجازي مان آسان تر از باور شخصيت حقيقي مان شده است...

Delam karbala mikhad
قشنگ ترین لحظه توی این دنیا...

⬅بهت بگن بيا بريم کربلا...
⬅وسط بين الحرمين سلام بدي....
⬅ندوني بري حرم عباس يا حسين...
⬅پاي برهنه توبين الحرمين راه بيافتي....
⬅برسي ورودي حرم عباس....
⬅پشت در حرم بشيني و سلام بدي....
⬅باچشم پر اشک اذن دخول بخوني....
⬅بلندشي و بري روبروي ضريح بايستي....
⬅سرتو بندازي پايين و باخجالت بگي فکر نميکردم بياريم حرم....
⬅به عباس بگي خيلي آقايي....
⬅بري يه بوسه به ضريح بزني و اشک بريزي....
⬅بياي عقبتر و يه زيارت بخوني....
⬅بهش بگي اجازه ميدي برم پابوس داداشت....
⬅دوباره پابرهنه توبين الحرمين راه بيفتي و زير لب بگي"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"...
⬅اشک....
⬅برسي ورودي حرم و ناخداگاه بشيني رو زمين دست برسينه سلام بدي....
⬅اشک....
⬅از باب القبله وارد حرم بشي....
⬅نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح...
⬅خجالت زده اي....
⬅چشمت بيفته به قتله گاه....
⬅از عشق حسين مجنون بشي...
⬅آخرروضه رو درک کني....
⬅بري روبروي ضریح یه دل سیر گریه کنی.....
⬅يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردي....

ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻏﺬﺍ ﭘَﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﻡ؛
ﺁﺏ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﺭ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ : ﺳُﺲ ﺳﺎﻻﺩ ﻫﻢ ﺑﯿﺎﺭ
ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺑﺰﺭﮔﻪ : ﺑﺒﯿﻦ ﺗﻮ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺳﺒﺰﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺧﻮﺍﻫﺮ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ : ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﻧﻮﻥ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ : ﺑﺮﺍﻡ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﺮﻧﺞ ﺑﯿﺎﺭ




خفه شدن من به کنار


ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﻣﺎ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺷﺎﻡ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﻲخوردیم-

ﺍﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ
ﻣﺎﻧﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ ...
ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ ....
ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ
ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ....
ﺍﻫﺪﺍﻓﺘﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ !

دو دقیقه بیشتر وقتتون رو نمیگیره خوندنش:)

نامه يک جوان مجرد به پدر و مادرش پدر عزيزم! مادر مهربانم سلام! خواستم روبرويتان بنشينم و با شما حرف بزنم؛ اما خجالت کشيدم. گفتم نامه اي بنويسم تا شما بخوانيد. من جوانم، جواني که خود را تا ابد زير بار دِين شما ميبيند. پاک بودن و پاک ماندن، هنري است که شما يادم داديد. لذتي که در پاک زيستن هست، در دل هيچ هوا و هوسي نهفته نيست. من خاک پاي شما را سرم? چشمانم ميکنم که اين هنر را به من آموختيد. اما پدر! مادر! خودتان ميدانيد سالهاست که سن من از خط بلوغ گذشته. اين روزها دغدغهاي آزارم ميدهد. ردپاي شيطان را دور و برم زياد ميبينم. صدايش مدام در گوشم زوزه ميکشد. ميترسم. چند بار تا به حال با هم گلاويز شدهايم. اينکه چند بار من پيروز شدم و چند بار او پشتم را به خاک ماليد، بگذاريد بماند پيش من و خدا؛ اما همين اندازه بگويم خدا را شکر ميکنم که هنوز تسليمش نشدم. هر بار که زمين خوردم، ياالله گفتم و بلند شدم. هنوز هم در حال مبارزهام؛ اما ميترسم. نعرههاي شيطان گوش خراش است. بارها شنيدم که به يارانش ميگفت تا ازدواج نکرده، فرصت داريم. او با تمام قوا به ميدان آمده و دست بردار نيست. پدرم! مادرم! من مي ترسم. دوست ندارم رسم پاک بودن از زندگيام پاک شود. چه کنم؟ خدا مرا اين طور آفريده! نياز دارم به ازدواج. از تنهايي خستهام. به همدم نياز دارم. با تمام اين حرفهااگر باز هم با ازدواج من مخالفيد بر سر من منت بگذاريد و بگوييد: «حالا که احساس ميکنم توانم براي مبارزه با شيطان کم شده، چه کنم؟ اگر شيطان پشت مرا به خاک گناه ماليد، گناهش به گردن کيست؟ من توکل را از شما آموختهام. اگر در ازدواج به خدا توکل نکنيم، ميشود بگوييد توکل به درد کجا ميخورد؟» اين حرف پاياني من به شماست، بياييد با هم يک بار ديگر خدا را باور کنيم. باور کنيم خدا هست. راستي اگر هيچ کدام از حرفهاي من شما را قانع نکرد، عيبي ندارد؛ اما اينها که نوشتم حرف دل خواهرم هم بود، اگر به فکر من نيستيد، خواهرم را فراموش نکنيد. او حتي روي نوشتن نامه را هم ندارد؛ اما دلش پر است از اين حرفها.

● دختر خانم جوان / آقا پسر جوان ...
●بيا اگر گناه ميکنيم
●نگوييم "جواني" کردم
.
.
●به ◀جواني ِ علي اکبرعليه السلام▶ بر ميخورد!


دوستان اين متنو خودم نوشتم!!لطف کنين بخونين وبرداشت ونظرتونو در موردش بگين!!!
"روي خطی ايستاده ام که امتداد آن با خط طلوع خورشيد زاويه ی صفر ميسازد!!
وخورشيد هرچه بيشتر سرک ميکشد به سمت غروب ،
سايه ام سنگين تر ميشود به روی دوش زمين!!
تا آنجا که زمين کنار ميزند بار اين سياهی را ازپشتش؛
سايه ام در تار وپودم حلول ميکند دوباره!!
هرشب کالبدم هرچه زشتی ست را به زباله دانی زمين ميريزدو
هر صبح دوباره به من برميگردد!!!
وميان اين همه روشنی زخم عميقم پوزخند ميزند به اين توهم سپيد!
انگار يک جا اين يک تکه سپيدروحم را جا گذاشته باشم،
خلا آن هر روز زير شعاع نوری يک ذره بين بيشتر به چشم مي آيد!!
نه اينکه وقتی خورشيد به استقبال طلوع ماه ميرود تکه ي گم شده ام ديگر نباشد،
فقط کمی به چشم نمی آيد!!
من به اندازه ي طول يک سپيده دم فرصت دارم به دنبالش گوشه کناره های گذشته ام را بگردم !!
گذشته اي که از يک ثانيه پيش شروع ميشود تا يک قرن پيش،تا تولد اولين سايه...
گويی شيطان با ناخن هاي تيزش يک تکه از روحم را بکند ودر کيف دستی اش بگذارد!!
کيف دستي اش فکر ميکنم طلايی باشد!
وحالا هرروز آرام در خيابان ها قدم ميزند
ازکنار آدم هايی عبور ميکند که تکه روحشان در کيف دستی اش خاک ميخورد
وشايد ديگر آنقدرها عجيب نباشد که هر صبح چشمکی حواله ی خورشيد کند...

ﺣﻤﻮﻡ ﺭﻓﺘﻦ کودکان ﺩهه ی پنجاه و شصت...!!


ﺍﻭﻟﺶ ﻣﻴﺮﻓﺘﻴﻢ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺁﺏ ﺳﺮﺩﺵ
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﮔﺮﻣﺶ؛ ﻳﻬﻮ ﺁﺏ ﻣﻴﺸﺪ ٢٠ ﺩﺭﺟﻪ ﺯﻳﺮ ﺻﻔﺮ، ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎ ﻫﻢ ٦٠ﺩﺭﺟﻪ ﺑﺎﻻ ﺻﻔﺮ...؛
ﺑﻌﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺑﺎ ﺷﺎﻣﭙﻮﻱ ﭘﺎﻭﻩ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻴﻮﻓﺘﺎﺩ
ﺭﻭ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ
ﻛﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﻱ ﻣﻐﺰﻣﻮﻥ 3 سانت ،ﺟﺎﺑﺠﺎ ﻣﻴﺸﺪ.
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺟﻴﻎ ﻭ ﺩﺍﺩ
ﻣﻴﺰﺩﻳﻢ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ؛
ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﻛﻴﺴﻪ ﺳﻔﺖ ﻭﺿﺨﻴﻢ ﺑﺎ
ﺭﻭﺷﻮﺭ ﻣﻴﻔﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻧﻤﻮﻥ
ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﺩﻭ ﻻﻳﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺘﻤﻮﻥ ﻛﻨﺪﻩ ﻣﻴﺸﺪ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﭼﺮﻛﻪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻴﺪﺍﺩ.
ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻄﺎ ﻳﻪ ﻛﺘﻜﻲ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻳﻢ.
ﻭﻗﺘﻲ ﺣﻤﻮﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ، ﻛﻠﻲ ﻟﺒﺎﺱ ﺗﻨﻤﻮﻥ
ﻣﻴﻜﺮﺩﻥ، ﻳﻪ ﻳﻘﻪ ﺍﺳﻜﻲ ﻫﻢ ﺭﻭﺵ
ﺑﻌﺪﺵ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﺧﻮﺍﺑﻤﻮﻥ ﻣﻴﺒﺮﺩ،
ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻔﺘﻦ: ﺁﺧیییییی،نیگاش کن ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ه ه ه...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

امیدوارم, بهترین, قدمها, بردارید, پونه, كوهى, بودم, الان, سكوت, كوهستان, نسيم, ميوزيد, همونجور, برگام, بودن, ميومد, ميخورد, راحت, ميشدم, وقتي, ميگوييد, تنها, بودي, دوستش, داشتم, شايد, هايتان, متوجه, نشود, مجبور, باشيد, براي, اثبات, حقيقي, دامن, دنياي, مجازي, شويد, ايرادي, ندارد, زبان, برايش, بيان, كنيد؛, بگوييد, تلگرامش, كرده, پيام, دادنش, جوابش, همان, لحظه, بدهم, هرلحظه, پروفايل, نگاه, كردم, ريسنتلي, كردنش, ميداد, هرشب, خواب, تمام, لاینش, كامنت, هايش, خواندم, قربان, صدقه, مجازىِ, ناشناس, ميخوردم, انگار, روزها, چيزي, هايمان, خوانند, بايد, لاینی, استاتوس, واتساپ, ثابت, كنيم, باور, آسان, شخصيت, قشنگ, دنیا, بريم, کربلا, الحرمين, سلام, ندوني, عباس, حسين, برهنه, توبين, بيافتي, برسي, ورودي, بشيني, باچشم, دخول, بخوني, بلندشي, روبروي, ضريح, بايستي, سرتو, بندازي, پايين, باخجالت, نميکردم, بياريم, خيلي, آقايي, بوسه, بزني, بريزي, بياي, عقبتر, زيارت, اجازه, ميدي, پابوس, داداشت, دوباره, پابرهنه, بيفتي, قتلگه, زينب, صداميزد, ناخداگاه, زمين, برسينه, القبله, وارد, نگاهت, بيفته, ايوون, چشمت, قتله, مجنون, آخرروضه, ضریح, گریه, يادت, بياد, چقدر, حسرت, رفتن, ميخوردي, کنار, خوردیم, دقیقه, بیشتر, وقتتون, نمیگیره, خوندنش, نامه, جوان, مجرد, مادرش, عزيزم, مهربانم, خواستم, روبرويتان, بنشينم, بزنم؛, کشيدم, گفتم, بنويسم, بخوانيد, جوانم, جواني, دِين, ميبيند, ماندن, هنري, يادم, داديد, لذتي, زيستن, هوسي, نهفته, نيست, چشمانم, ميکنم, آموختيد, خودتان, ميدانيد, سالهاست, بلوغ, گذشته, دغدغهاي, آزارم, ميدهد, ردپاي, شيطان, زياد, ميبينم, صدايش, مدام, گوشم, زوزه, ميکشد, ميترسم, گلاويز, شدهايم, اينکه, پيروز, پشتم, ماليد, بگذاريد, بماند, خدا؛, همين, اندازه, بگويم, هنوز, تسليمش, نشدم, ياالله, مبارزهام؛, نعرههاي, خراش, بارها, شنيدم, يارانش, ميگفت, ازدواج, نکرده, فرصت, داريم, آمده, پدرم, مادرم, ندارم, زندگيام, آفريده, نياز, تنهايي, خستهام, همدم, حرفهااگر, مخالفيد, حالا, احساس, توانم, گناه, گناهش, گردن, کيست, توکل, آموختهام, نکنيم, ميشود, پاياني, شماست, بياييد, ديگر, راستي, کدام, حرفهاي, قانع, عيبي, ندارد؛, اينها, نوشتم, خواهرم, نيستيد, فراموش, نکنيد, نوشتن, دختر, خانم, ميکنيم, نگوييم, اکبرعليه, السلام, دوستان, متنو, خودم, کنين, بخونين, وبرداشت, ونظرتونو, موردش, بگين, ايستاده, امتداد, طلوع, خورشيد, زاويه, ميسازد, وخورشيد, هرچه, بيشتر, غروب, سايه, سنگين, آنجا, ميزند, سياهی, ازپشتش؛, وپودم, حلول, ميکند, کالبدم, زشتی, زباله, دانی, ميريزدو, برميگردد, وميان, روشنی, عميقم, پوزخند, توهم, سپيد, سپيدروحم, گذاشته, باشم, شعاع, نوری, وقتی, استقبال, ميرود, نباشد, سپيده, دنبالش, گوشه, کناره, بگردم, ثانيه, شروع, تولد, اولين, گويی, ناخن, تيزش, بکند, دستی, بگذارد, دستي, طلايی, وحالا, هرروز, آرام, خيابان, ازکنار, هايی, عبور, روحشان, وشايد, آنقدرها, عجيب, چشمکی, حواله, کودکان, پنجاه, سانت, یییییی, نیگاش,