شما کم کم از آدمی که دوسش دارید فاصله میگیرید ...
اینطوری نیست که یه شبه همه چی تموم بشه و بره ؛ اتفاقا کم کم طی گذشت زمان وقتی دیگه توجه خوابید و کم تر شد ؛ وقتی دیگه از اتفاق های روزش نگفت ؛ وقتی دیگه کم تر زنگ زد و دیدتون و تکس داد ؛ وقتی دیگه هرچیزی می‌خرید براتون عکس نمی‌گرفت و نمیفرستاد ؛ وقتی که دیگه با ذوق باهاتون حرف نمی‌زد ... دقیقا همینطوری سرد و سرد و سرد تر که شدید از هم جدا می‌شید.

اونی که گذاشت بی دغدغه زندگی‌کنم
خودش با هزار دغدغه خوابید
بابام بود

همین

صدای بی گزند
.️.

از خواب خسته ام؛ به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم، چیزی شبیه بیهوشی، برای زمان طولانی، شاید هم از بیداری خسته ام از این که بخوابم و تهش بیداری باشد، کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد، نشد هم نشد...

گفتم ایرادی نداره، اما بعدش نه دیگه خندیدم نه ذوقی برام موند نه صداهای تو مغزم خوابید. من فقط وانمود میکنم که عیبی نداره.

می تونی تصور کنی خوابیدن با بوی نرگس چه حسی داره؟ ..

♡

برای اینکه بهت فکر نکنم خوابیدم، خوابت رو دیدم.

‌
کسی که بدونه شما ناراحتید
و بزاره با اون حال روزتون رو سپری کنید
و شب ها غمگین بخوابید
هیچکستون نیست ...

. .

ولی خوابیدن کنار کسی که دوسش داری واقعا قشنگه.
• |.

من دیگه حتی بحث هم نمیکنم، اگه بگی چهارشنبه شب خوابیدی و شنبه صبح بیدار شدی باورت میکنم.

پرسید از غمگین شدن بدتر چیه؟ :
گفتم :
غمگین خوابیدن
غمگین بیدارشدن
غمگین غذا خوردن
غمگین قدم زدن
غمگین زنده موندن...‌!:)