کپشن های مربوط به عيدي

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی عيدي

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

دوستان این متن وخودم نوشتم!!لطف کنین بخونین واگه نظری داشتین حتمابگین!!!
"من يک تبعيدي ام...
به جايي که...به دنيايي که...سکوت فرياد ميزند
آنقدر که حنجره اش خش برميدارد
سرزميني که صدا در آن جريان ندارد
هيچ چيز
سکوت مطلق...
روحم در اين بي رحمي عميق زنجير شده!!
صدايي که در گلو خفه ميشودو گوشي که گداي کلمات ميشود.
بغضي که به خاک ميسپرد شکستنش را...
دنيايي که نه چشم ميبيند ونه نگاهي خوانده ميشود
مثل اينکه زل زده باشي به يک فصل نرسيده...
وانتظاري که هيچ کس در آن سويش نيست،يک انتظار مطلقا يک طرفه...
واشکي متبلور ميشود اما به بلوغ نميرسد
وبه خاک ميسپرد سقوطش را از چشمه ي دريايي اش...
زنداني نيستم!!آزادم!آزاد
نه چون پرنده اي که در آسمان اوج ميگيردو ميشکند سپر تندبادهارا
نه چون پروانه اي که روزي هزاران بار حس زنده بودن در او احيا ميشود، دوباره ودوباره
بلکه مثل بچه گنجشکي که توي لانه ي چوبي اش دل ميزند براي پرواز،بال ميزند،بال ميزند
اما هيچ!!!هيچ
همه فکر ميکنند پرواز را ياد نگرفته!!پس مادرش کو؟؟
همه به دنبال مقصري ديگر!!
اما از کجا معلوم که پرواز را از خاطر نبرده باشد؟؟!!
خاطره ي چگونه ي تکاندن بالهايش پشت ميله هاي سخت فراموشي محبوس نشده باشد؟؟!!
از کجا معلوم تخم باروري آرزوهايش را مار نخورده باشد؟؟!!
داشتم ميگفتم!!
وآنقدر بال ميزند که خسته از اين مکرر بيهوده دوباره به خواب ميرود
خوابي که کسي نميداند بايد در انتظار بيداري دوباره اش ماند يا نه!؟؟!
شايد تخم آزادي من را نيز ماري از دنياي خودم خورده باشد؛
کسي چه ميداند...؟؟!!

يكي از دوستانم به نام پل يك دستگاه اتومبيل سواري به عنوان عيدي از برادرش دريافت كرده بود.
شب عيد هنگامي كه پل از اداره اش بيرون آمد متوجه پسر بچه شيطاني شد كه دور و بر ماشين نو و براقش قدم مي زد و آن را تحسين مي كرد.
پل نزديك ماشين كه رسيد پسر پرسيد: ” اين ماشين مال شماست ، آقا؟”
پل سرش را به علامت تائيد تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عيدي به من داده است”.
پسر متعجب شد و گفت: “منظورتان اين است كه برادرتان اين ماشين را همين جوري، بدون اين كه ديناري بابت آن پرداخت كنيد، به شما داده است؟ آخ جون، اي كاش…”
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزويي مي خواهد بكند.
او مي خواست آرزو كند كه اي كاش او هم يك همچو برادري داشت.

اما آنچه كه پسر گفت سرتا پاي وجود پل را به لرزه درآورد: ” اي كاش من هم يك همچین برادري بودم.”

پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با يك انگيزه آني گفت: “دوست داري با هم تو ماشين يه گشتي بزنيم؟”
“اوه بله، دوست دارم.”
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشماني كه از خوشحالي برق مي زد، گفت: “آقا، مي شه خواهش كنم كه بري به طرف خونه ما؟”
پل لبخند زد.
او خوب فهميد كه پسر چه مي خواهد بگويد. او مي خواست به همسايگانش نشان دهد كه توي چه ماشين بزرگ و شيكي به خانه برگشته است.
اما پل باز در اشتباه بود ... پسر گفت: ” بي زحمت اونجايي كه دو تا پله داره، نگهداريد.”

پسر از پله ها بالا دويد.
چيزي نگذشت كه پل صداي برگشتن او را شنيد، اما او ديگر تند و تيـز بر نمي گشت.
او برادر كوچك فلج و زمين گير خود را بر پشت حمل كرده بود.
سپس او را روي پله پائيني نشاند و به طرف ماشين اشاره كرد :
” اوناهاش، جيمي، مي بيني؟ درست همون طوريه كه طبقه بالا برات تعريف كردم. برادرش عيدي بهش داده و او ديناري بابت آن پرداخت نكرده. يه روزي من هم يه همچو ماشيني به تو هديه خواهم داد … اونوقت مي توني براي خودت بگردي و چيزهاي قشنگ ويترين مغازه هاي شب عيد رو، همان طوري كه هميشه برات شرح مي دم، ببيني.”

پل در حالي كه اشكهاي گوشه چشمش را پاك مي كرد از ماشين پياده شد و پسربچه را در صندلي جلوئي ماشين نشاند.
برادر بزرگتر، با چشماني براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائي رهسپار گردشي فراموش ناشدني شدند!

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

دوستان, وخودم, نوشتم, کنین, بخونین, واگه, نظری, داشتین, حتمابگین, تبعيدي, جايي, دنيايي, سکوت, فرياد, ميزند, آنقدر, حنجره, برميدارد, سرزميني, جريان, ندارد, مطلق, روحم, رحمي, عميق, زنجير, صدايي, ميشودو, گوشي, گداي, کلمات, بغضي, ميسپرد, شکستنش, ميبيند, نگاهي, خوانده, اينکه, باشي, نرسيده, وانتظاري, سويش, نيست, مطلقا, طرفه, واشکي, متبلور, بلوغ, نميرسد, سقوطش, چشمه, دريايي, زنداني, نيستم, آزادم, پرنده, آسمان, ميگيردو, ميشکند, پروانه, روزي, هزاران, زنده, بودن, احيا, دوباره, ودوباره, بلکه, گنجشکي, لانه, چوبي, براي, پرواز, ميکنند, نگرفته, مادرش, دنبال, مقصري, ديگر, معلوم, خاطر, نبرده, باشد, خاطره, چگونه, تکاندن, بالهايش, ميله, فراموشي, محبوس, نشده, باروري, آرزوهايش, نخورده, داشتم, ميگفتم, وآنقدر, خسته, مکرر, بيهوده, خواب, ميرود, خوابي, نميداند, بايد, بيداري, ماند, شايد, آزادي, ماري, باشد؛, دوستانم, دستگاه, اتومبيل, سواري, عنوان, برادرش, دريافت, كرده, هنگامي, اداره, بيرون, متوجه, شيطاني, ماشين, براقش, تحسين, نزديك, پرسيد, شماست, علامت, تائيد, تكان, برادرم, داده, متعجب, منظورتان, برادرتان, همين, جوري, بدون, ديناري, بابت, پرداخت, كنيد, البته, كاملاً, واقف, آرزويي, خواهد, بكند, خواست, همچو, برادري, آنچه, سرتا, وجود, لرزه, درآورد, همچین, بودم, مبهوت, انگيزه, گشتي, بزنيم, دارم, تازه, افتاده, بودند, چشماني, خوشحالي, خواهش, خونه, لبخند, فهميد, بگويد, همسايگانش, نشان, بزرگ, شيكي, خانه, برگشته, اشتباه, زحمت, اونجايي, نگهداريد, بالا, دويد, چيزي, نگذشت, برگشتن, شنيد, كوچك, پائيني, نشاند, اشاره, اوناهاش, جيمي, بيني, درست, همون, طوريه, طبقه, برات, تعريف, كردم, نكرده, ماشيني, هديه, خواهم, اونوقت, توني, خودت, بگردي, چيزهاي, قشنگ, ويترين, مغازه, همان, هميشه, ببيني, اشكهاي, گوشه, چشمش, پياده, پسربچه, صندلي, جلوئي, بزرگتر, درخشان, كنار, نشست, رهسپار, گردشي, ناشدني, شدند,