کپشن های مربوط به پرسیدن

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پرسیدن

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

کاش بعضی آدم ها
مثل مهران مدیری می پرسیدن:
چیزی هست بخوای بگی و من نپرسیده باشم؟
اون وقت آدم می نشست تا صبح
حرف میزد باهاشون

اگه ازتون پرسیدن
"چیشد عاشق شدی؟"
مثل کلیم کاشانی اینجوری جواب بدین:

"به تکلّم، به تبسّم، به خموشی، به نگاه...
می توان بُرد به هر شیوه دل آسان از دست!"


. .

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو
خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت
ایرانی‌اش به ترکیه
تُرکش به سرزمین سبزها و بورها...
که رفتن‌های ما هجرت نبود، گریز بود.
سفر نکردیم، کوچانده شدیم.
بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.
از خفّت به بی‌وطنی!


•سلمان امین

اگر از تو درمورد من پرسیدند،
بگو اندکی شعر را دوست داشت
و بسیار مرا...

کاش یسری آدما گاهی مثل مهران مدیری میپرسیدن :
چیزی هست بخوای بگی و من نپرسیده باشم ؟
اونوقت آدم می نشست تا صبح حرف می زد باهاشون ... :))

.
مجنون با انگشت روی‌ خاک مینوشت
لیلی...لیلی...
پرسیدند چه میکنی؟؟!
گفت: چون میسر نیست مرا کام او
عشق بازی میکنم با نام او :)
اینجوری باید عاشق بود...


از تیمورلنگ پرسیدند:

چگونه امنیتی در کشور پهناور خود ایجاد نمودی که وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول کشور را طی می‌کند؛ کسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمی‌کند؟
در جواب، جمله کوتاه ولی با تاملی می‌گوید:
در هر شهری که دزدی دیدم، گردن داروغه را زدم!


از عارفی پرسیدند:
روی نگین انگشترم
چه حک کنم که
وقتی شادم به آن
بنگرم و وقتی
غمگین شدم به آن
نظر کنم ؟
گفت حک کن می‌گذرد!

عارفی را پرسیدند بر نگین انگشترم چه حک کنم که هم وقت شادی هم وقت غم آن را بنگرم
گفت؛
«این نیز بگذرد»

‏کاش به جای گشت ارشاد،
گشت شادی داشتیم...
هرکی شاد نبود،
میبردن ازش می پرسیدن:

“مشکلت چیه که شاد نیستی؟
بگو ما حلش کنیم.”