باید همینجا بودی. باید این باد بازیگوش اردیبهشت ،
آواره میشد بین موهات و گردنات
باید انگشتِ دستان بیقرار من، به چیدنِ بوی برگهای چنار، به پوستِ صورتات یورش میبرد...
باید برات از قصههای سرگردان مغزم میگفتم و تو گوش میکردیام...
باید همینجا بودی ... باید تنها نبودم...
این نسیم بازیگوش اردیبهشت ماه نبودنت را بدجور زبان درازی میکند ...
#علی_سلطانی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چنار
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تهِ همون کوچه که چنارا دو طرفشو گرفتن
تهِ همون یه ماچ کاشتم واست
واسه وقتایی که برگا نارنجی شدن
پاییز اومد و بارون نشست
همونوقتی بغل بگیرش
بزار گوشه لبات
خب؟
. .
دوست پسری میخواید که قدش195 باشه؟
چرا با چنار دوست نمیشید:((
•
چنار حیاط "بی بی" خانم بود!
آبان که میشُد
به انگشتانش لاک قرمز میزد.
.
#حمید_جدیدی
یکی از خصوصیات پسرا اینه که اگه عکس درخت چنار هم بزاری پروفایلت بازم میپرسن عکس خودته؟
دنبال کسی میگردم...که توی بهار که زنگ بزنم...بدون هیچ دلیل...!بگم: میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم؟...در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...
توی تابستون که زنگ بزنم ...بدون هیچ دلیل...!بگم: میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هر جا شد قدم بزنیم؟...در جوابم فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم...
توی پاییز زنگ بزنم....بدون هیچ دلیل...!بگم: میای صدای ناله ی برگای سعدآباد رو در بیاریم خش خش صدا بدن؟...در جوابم فقط بگه: دوربینتم بیار...
توی زمستون زنگ بزنم ....بدون هیچ دلیل..!بگم چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف...بعد با تردید بپرسم: میای که؟در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط . یه لنگه من یه لنگه تو...سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم...من به دنبال کسی می گردم که دلش چون یاس است...
چشم هایش به صفای گل سرخ ...دستهایش پلی از احساس است ...من به دنبال کسی می گردم که سرانجام نگاهش آبیست
دوست دارم گهگاهی سرم را بردارم و
به جای آن چناری بکارم
تا زیر سایه اش
اندکی استراحت کنم.
دنبال کسی می گردم که...
توی بهار که زنگ بزنم بگم میای بریم زیر این رگبار و هوای خوش قدم بزنیم در جوابم فقط بگه نیم ساعت دیگه کجا باشم؟
توی تابستون که زنگ بزنم بگم میای بریم خیابون ولیعصر از ونک تا هرجا که شد قدم بزنیم در جوابم فقط بگه ناهار اون جایی که من میگم
توی پاییز که زنگ بزنم بگم میای صدای ناله ی برگای سعدآباد رو دربیاریم خش خش صدا بدن؟ در جوابم بگه دوربینتم بیار
توی زمستون که زنگ بزنم بگم چنارای ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف!بعد با تردید بپرسم میای که؟ در جوابم بدون مکث بگه یه جفت دستکش میارم فقط یه لنگه تو یه لنگه من! سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم می گیریم...
قدیمیه اما قشنگه...
گفتی : سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن!
من سکوت کردم!
گفتی : یک پلک نزده،
پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید!
من سکوت کردم!
گفتی : هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم
نخواهد شد!
من سکوت کردم!
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها،
تنها راه ِ رها شدن است!
من سکوت کردم!
گفتی : قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله
روشن کنم!
من سکوت کردم!
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی!
گفتی: سالهای سرسبزی ِ صنوبر را،
فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن !
من سکوت کردم !
گفتی: یک پلک نزده، پرنده ی پندارم
از بام ِ خیال تو خواهد پرید !
من سکوت کردم !
گفتی: هیچ ستاره ای،
دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم نخواهد شد !
من سکوت کردم !
گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها، تنها راه ِ رها شدن است !
من سکوت کردم !
گفتی: قول می دهم هر از گاهی،
چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله روشن کنم !
من سکوت کردم !
سکوت کردم ، اما
دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را
از آنسوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی !