من آدمِ بدی نیستم...
همین که سرم به کار خودم گرم است و کاری به جهان هیچکس ندارم،
همین که آنقدر مشغولیت فکری دارم که ذهن و افکارم برای حواشی و مسائل پوچ و دشمنیها کفاف نمیدهد،
همین که لبخند و مهربانی را از آدمها دریغ نمیکنم.
همین که تلاش میکنم به قدر دامنهی تاثیر خودم، سازنده و کارآمد و مفید باشم.
همین که در عمق بیرحمی روزگار، هنوز هم کودکانه میخندم و کودکانه میبخشم و کودکانه ذوق میکنم؛
نه که خوب باشم اما،
من آدم بدی نیستم...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کنم؛
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وقتهایی که خود به خود زیبایی رو در همهچیز پیدا میکنم؛ بهم احساس «برنده» بودن دست میده.
میخواهم از خودم به شدت مراقبت کنم؛
حداقل به همان شدتی که از آدمهای دیگر زندگیام مراقبت میکنم.
در طول هفته ناشناس میدین یا کات کردین یا میگین کامنت باز کن نیمه گمشدمو پیدا کنم؛ولی پنجشنبه ها غیبتون میزنه..
همه چیز رو فراموش می کنم؛
تو فقط دستمو بگیر،
اونقدر محکم که حس کنم
تمامِ تو سهمِ منه.
. .
این نوشتهٔ الیزابت کوبلر رو عمیقاً دوست دارم و درکش میکنم؛ میگه:
«زیباترین انسانهایی که تاکنون شناختهام آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند. این افراد حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از دلسوزی، ملایمت و توجه عمیق عاشقانه میکرد. زیبایی این افراد اتفاقی نبود.»
سنم که کمتر بود؛ کوچمون حکمِ بهشت رو برام داشت.
گذشت و از همهی دنیا، خونمون شده بود پناهم. رفتهرفته، کنج اطاقم شد نقطهی امنم و تهش رسید به گوشیم.
اما اینروزها، تنها جایی که احساس راحتی میکنم؛ خیالمه.
با اینهمه، وسعتی که خیالم داره؛ حتی کوچمون هم نداشت!
برات آرزو میکنم؛
برگرده، بمونه، نره...
حالا میخواد عشق باشه،سلامتی باشه
یا خوشحالی :)
مینویسم و ناگهان پاک میکنم؛ چون یهو از خودم میپرسم « مطمئنی هنوز هم میفهمه؟! مطمئنی هنوز هم قلب داره؟! »
دوست دارم همین حالا گریه کنم؛ برای همه چیز، برای همین حالا. اما رنج، رمقی برای ابراز ندارد.
. .