" دست‌هاش بی‌نظیر بود ، روشن ، نرم و مهربان ، به همان مهربانیِ صورتش " ..️

♡

𝐇𝐞𝐚𝐫𝐝 𝐚 𝐭𝐡𝐞𝐫𝐚𝐩𝐢𝐬𝐭 𝐬𝐚𝐲 "𝐏𝐞𝐨𝐩𝐥𝐞 𝐰𝐡𝐨 𝐧𝐞𝐞𝐝 𝐭𝐡𝐞𝐫𝐚𝐩𝐲 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐮𝐬 𝐭𝐡𝐞𝐢𝐫 𝐯𝐢𝐜𝐭𝐢𝐦𝐬 𝐝𝐨" 𝐚𝐧𝐝 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐭𝐨𝐨𝐤 𝐦𝐲 𝐡𝐞𝐚𝐝 𝐨𝐟𝐟

از یه تراپیست شنیدم که می‌گفت: " آدمایی که به روانکاوی احتیاج دارن پیش ما نمیان ، قربانی‌هاشون میان " و این یه جورایی منو بی‌دفاع کرد ..

واقعا بدترین حسی که میشه به یه نفر داشت ناامیدیه، نه عصبانی‌ای، نه ناراحتی فقط ناامیدی، وقتی هم که ناامید میشی اون چراغی که تو دلت روشن کرده بودی همراه با یه بخشی از قلبت خاموش میشه.

اشک عزیزم ، وقتی موضوع جدیه و من دارم به شدت بحث میکنم و عصبانی‌ام و حق با منه و باید محکم باشم ، گوله گوله نریز ، نریز عزیزم ، داری گند میزنی به همه چی :(

♡

‏اشک عزیزم ..
وقتی موضوع جدیه و من دارم به شدت بحث میکنم و عصبانی‌ام باید محکم باشم
گوله گوله نریز داری گند میزنی به همه‌ چی.

♡

گاهی فقط به کسی نیاز دارم که بفهمه چرا عصبانیم، به جای اینکه عصبانی‌ترم کنه.

- هنوز عصبانی‌ای عزیزم؟
نه برای چی؟ خوبم که :)

♡

مسئله فقط مسئله‌ی دووم آوردنه. همیشه اون کسی روایت‌کننده بوده که اون مسیر رو تا انتهاش رفته. هرکسی موند و جا زد اسمش رفت تو لیست قربانی‌ها و من حقیقتا دلم نمی‌خواد قربانی باشم. اگر قربانی بودنی هم مطرح باشه دلم می‌خواد قربانی مقصد باشم نه مسیر. چون هرکسی که توی مسیر موند و جا موند لگدمال شد. و تن من برای لگدمال شدن بیش از اندازه کشیده.

سخت‌ترین کار دنیا؟ رابطه با انسان‌های همیشه خودقربانی‌پندار.

بدون هیچ دلیلی بعد از پنج سال صمیمیت منو رها کردی ولی من انقدر تو رو کامل دیدم و خوش‌حالیتو ارجح قرار دادم که حتی به خودم حق ندادم از دستت عصبانی باشم. امروز اما عصبانی‌ام. امروز خیلی از دستت عصبانی‌ام که باعث شدی فکر کنم اگر رها شم شاید به‌خاطر اینه که انسان دوست‌نداشتنی هستم.