وقتایی که همه‌چیز پیچیده میشه به تو فکر می‌کنم، ولی حالا انگار تو هم یکی از همون چیزای پیچیده شدی.

ببینید دوستان وقتی کسی می‌گه غمگینم لزوماً موضوع مسائل عاشقانه نیست، یه‌کم بزرگ‌تر فکر کنید. باور کنید زندگی پر از مسائل پیچیده‌‌ی دیگه هم هست.

"Gnossienne":

حس شناخت کم نسبت به کساییه که خیلی وقته باهاشون در رفت و آمدیم، به عبارتی اونا یک زندگی درونی پیچیده دارن که ما خیلی کم‌ راجبشون می‌دونیم و همیشه دوست داشتیم کشفشون کنیم.

روابط انسانی زیادی پیچیده و ملال آور و خسته کنندس، کاش یه گربه بودم ولی انسان نه

تو زیادی پیچیده اش کرده بودی
وگرنه من که چیز زیادی ازت نمی خواستم!
یک کم توجه برای وقتایی که تو خودمم،
یک کم درک و همدردی برای وقتایی که کلی درد توی دلمه،
یک کم رفیق بودن برای وقتایی که ذوق و انرژی دارم؛
یک کم هم دوست داشتن برای همه ی عمر...
دیدی؟
من واقعا چیز زیادی ازت نخواستم...

از لحاظ روحی احساس میکنم از روی میزی که خودم چیده بودم گرسنه بلند شدم...

.࿐

من به این قوم پر از رنگ و ریا شک دارم
به خدا گفتنشان وقت دعا شک دارم

از جفایی که به این مردم بیچاره کنند
به مسلمانی شان هم به خدا شک دارم

در پی قبله نما هر طرفی سجده کنند
به درستی همان قبله نما شک دارم

آنچنان بوی ریا درهمه چا پیچیده
به نسیم خنک باد صبا شک دارم

هر چه درد است و بلا بر سر ما آمده است
من به این قصه تقدیر و قضا شک دارم

آنقدر ثانیه‌ها سخت به ما می گذرد
که به چرخیدن این عقربه‌ها شک دارم

جای من قعر جهنم شده در مذهبشان
چون به هرمسئله‌ی بی چون و چرا شک دارم

یه افسانه نادر هست که میگه :
"کسایی که موهاشون فرفریه، تو زندگی قبلی وقتی خواب بودن، معشوقشون موهاشون رو دور انگشت هاش میپچیده و با عشق بهشون خیره میشده." شاید انقدر حرارت اون نگاه زیاد بوده که موج موها به حالت اول برنگشته.

We all are too simple for this complicated world

همه‌ی ما واسه این دنیای پیچیده، زیادی ساده ایم.

. .

•
اگر عشق عطر داشت
عطر چای در یک روز بهاری بود‌
عطر باران بر سرِ مزارع خیس و سبز
عطر بهار نارنج های پیچیده در حیاط ..

「♡」