دستانم را بگیر،
تا به ارتفاع چشمانت برسم!
به ارتفاع دوست داشتنت.
به مرکز جهانی دست نیافتنی...
سردم!
برفیم!
گرمای چشمانت مرا آب خواهد کرد.
و از من،
دو شاخه درخت خواهد ماند.
چند تکه لباس
و شال گردنی که تو برایم بافته ای...

#مهران_رمضانیان️

در زندگی‌ام بارها چیزی گم بوده است
وقتی نگاهم افتاده است به پنجره، به آینه.
وقتی صدای دست فروشی در سرم پیچیده است!

بارها در زندگی‌ام
دنبال چیزی بوده‌ام یا کسی که صدایم کند.

یا یک نگاه، که از آنسوی خیابان مرا دنبال کند...

همیشه در جایی گیر افتاده‌ام.
خیابان و مغازه‌ها از یادم رفته‌اند.
کودکی برایم گل می‌آورد.
زنی فال تعارف می‌کند.

حتی آن زمان که راننده‌ای فریاد می‌زند:
حواست کجاست...

تمام‌ این سال‌ها
تمام این ماه‌ها و روزها
در خاطراتت زندگی کرده‌ام!

و حواسم نبوده است...!

#مهران_رمضانیان

با خیالت "برگ" میریزم!
در هوای نبودنت
"پیر" شدنم قطعی‌ست...

#مهران_رمضانیان

عشق ما را به رهایی میکشد.
به گوشه‌ای دنج!
به خیالی آرام،
در انتهای یک حیاط،
که بوی گل‌های پیراهنت را میدهد.

به یک فنجان چای
و یک نوار کاست،
که‌ هر دو طرفش با صدای تو،
پر شده است...

#مهران_رمضانیان️

✿ کپشن خاص ✿

دوستت دارم،
و با خیالی از تو خواهم مُرد.
دفن خواهم شد.
در جایی که نشانش را نمیدانم...!

و سال‌ها بعد
شاید کسانی باشند،
که از سَر اتفاق،
در اعماق زمین
یا تکه‌ای از یک شهر سوخته،
مشتی خاک خواهند یافت!
که بوی عشق میدهد...

#مهران_رمضانیان️

شعر شده‌ام!
بیتــ به بیت
تو در من قافیه‌ای...

#مهران_رمضانیان

سهم من از آغوشت،
چند دست لباس کهنه است...
جای تنت، خاطرت را می‌بوسم
و جای نفس‌هایت، عطری آشنا...

سهم من از تو
یک قاب عکس است،
و لبخندی خاک گرفته!
که هنوز هم دوستم دارد...

#مهران_رمضانیان

فرقی نداره که تو،
توی دنیای خودت
کی هستی!!!
عشق باعث میشه،
خاص ترین آدم،
زندگی کسی باشی

#عاطفه_رمضانی

کافی‌ست
تو را یاد کنم,
تا دیگر نگران شعرهایم نباشم.
با تو
قافیه‌هایم "ردیف" می‌شوند...

#مهران_رمضانیان

✿ کپشن خاص ✿

در زندگی‌ام بارها چیزی گم بوده است
وقتی نگاهم افتاده است به پنجره، به آینه.
وقتی صدای دست فروشی در سرم پیچیده است!

بارها در زندگی‌ام
دنبال چیزی بوده‌ام یا کسی که صدایم کند.

یا یک نگاه، که از آنسوی خیابان مرا دنبال کند...

همیشه در جایی گیر افتاده‌ام.
خیابان و مغازه‌ها از یادم رفته‌اند.
کودکی برایم گل می‌آورد.
زنی فال تعارف می‌کند.

حتی آن زمان که راننده‌ای فریاد می‌زند:
حواست کجاست...

تمام‌ این سال‌ها
تمام این ماه‌ها و روزها
در خاطراتت زندگی کرده‌ام!

و حواسم نبوده است...!

#مهران_رمضانیان