نیاز به پیشونی‌ت داشتم که پیشونی‌م رو بچسبونم بهش و برای چند لحظه احساس کنم دیگه هیچ‌چیزی برای نگرانی وجود نداره‌.

خیلی ساده بخوام بگم؛ راز بهبودی اینه‌که چشماتو باز کنی‌ و ببینی اون چیه که به‌هیچ‌وجه برات مفید نیست اما همچنان اصرار داری دو دستی بچسبی بهش؟ دست‌هات رو آزاد کن و همون چیز رو پشت سرت جا بذار.
و البته؛ کاش انجام دادنش‌هم همینجوری به آسونی گفتنش بود. اما تقریبا هیچ‌چیز آسون نیست.

‏رک بخوام بگم، با همه دوست نشید، فکر نکنید همه دوستتونن!
فکر نکنید تو عصر معاشرت، معاشرت با همه هیچ ضرری نداره،
فکر نکنید تعداد دوست های زیاد، شما رو آدم خوشحال تری میکنه!
بچسبید به همون دوتا دوستی که بهش اعتماد دارید. الان نفهمید چندسال دیگه به بدترین روش میفهمید!

بچسبید به اونی که
وجودش از غم این دنیا می‌کاهد...


. .

هربار که خودمو نجات میدم، یادم میوفته چیه این آدمیزاد که وسط گرداب وقتی داره میچرخه و فرو میره باز دست‌و‌پا میزنه که یه نوری پیدا کنه. تا بچسبه به زندگی حتی با وجود اینکه میدونه ممکنه بازم بیوفته تو گرداب.

کسی که حتی با کوچیکترین موفقیت‌هاتون هم ذوق میکنه رو دو دستی بچسبید و ببوسید.

تا وقتی دو دستی بچسبی به آدمای اشتباه زندگیت فقط بخاطر این‌که سختته ازشون دور بمونی و وابسته‌شونی، شانس وارد شدنِ آدمای درست حسابی به زندگیت رو از خودت می‌گیری.

خب میگی چیکار کنم؟
یقشو بگیرم بچسبونمش به دیوار بگم دوستم داشته باش؟
نداره دیگه ..
نداره ..
زور که نیست ..

اگر تو رابطه‌‌اید، هم‌دیگه رو محکم بچسبید.
این بیرون، آدم‌ها واقعاً ترسناک و
غیرقابل تحملن!

- دریمینگ

‏شب هنگام، تکه‌های شکسته‌ات را بهم بچسبان تا صبح دوباره
همانی شوی که بودی؛
قوی، استوار و شجاع و امیدوار....