لابلای وسایلم، چیزهایی هست که
نه به کارم میان، نه دلم میاد دور
بندازمشون…
توو سرم هم همین
وضعیت حاکمه…
من گذشتهای رو از
بَرم، که نه میتونم فراموشش کنم،
نه دوست دارم مرورش کنم…
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی لابلای
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دلم میخواد برم سفر و لابلای مردم یک شهر غریب گم شم ، تنها و بیهدف :(
♡
کاش میتوانستم بعضی لحظهها را لابلای دستمالی ابریشمی پنهان کنم .️
♡
امشب
عاشقانه هایم را بنوش؛
فردا خاطره میشوند ،،
لابلای ایکاشها پنهان می مانَند،
پیدایشان نمیکنی
پیدایت نمیکند ....
امشب
شعرهایم را بپوش ؛
هوای عشق
گرمت میکند ...!!
#مریم_رضایی_حامی
•
چایی حتی تو عصر گرم تابستون لابلای خش خش گندم های طلایی هم خیلی میچسبه .️.
♡
لابلای تلاشهات برای نجات رابطه/زندگی مشترک اینو یادت باشه؛ تو هیچوقت نمیتونی آرامش و خوشحالی رو جایی پیدا کنی که همونجا گمش کردی...
تو از یاد من نرفتی،
اورثینک شدی رفتی توی مغزم،
غم شدی لابلای نوشته هام،
دود شدی رفتی تو ریم.
درد شدی نشستی روی قلبم و چشمام.
شک شدی رفتی توی وجودم.
تنهایی ای شدی که هیچوقت منو تنها نمیذاشت.
ولی در نهایت، تو درس شدی برای زندگی من.
اعتماد به نفسی که الان دارم، جوری که قدر خودمو میدونم، جوری که به بقیه راحت اعتماد نمیکنم، جوری که برای خودمو ایندم تلاش میکنم، جوری که به خودم میرسم. جوری که یاد گرفتم از پس غم و درد و افسردگی و تنهایی بربیام.
همشو مدیون توام. مرسی که بودی. مرسی که با رنج موجب شکفتن من شدی.
. .
تو از یاد من نرفتی،
اورثینک شدی رفتی توی مغزم،
غم شدی لابلای نوشته هام،
دود شدی رفتی تو ریم.
درد شدی نشستی روی قلبم و چشمام.
شک شدی رفتی توی وجودم.
تنهایی ای شدی که هیچوقت منو تنها نمیذاشت.
ولی در نهایت، تو درس شدی برای زندگی من.
اعتماد به نفسی که الان دارم، جوری که قدر خودمو میدونم، جوری که به بقیه راحت اعتماد نمیکنم، جوری که برای خودمو ایندم تلاش میکنم، جوری که به خودم میرسم. جوری که یاد گرفتم از پس غم و درد و افسردگی و تنهایی بربیام.
همشو مدیون توام. مرسی که بودی. مرسی که با رنج موجب شکفتن من شدی.
-دیاکو.
از میان دو واژه انسان و انسانیت، اولی در میان کوچه ها و دومی در لابلای کتاب ها سرگردان است.
#ویکتورهوگو
تاوان حرف هایی که نمی توانیم بزنیم...
موهای سفیدی ست
که لابلای موهایمان داریم...
ولی به همه می گوییم ارثیست ...
به قول بزرگی که می گوید
درد دارد
وقتی ساعتها مینشینی
و به حرفایی که هیچ وقت
قرار نیست بگویی
فکر میکنی....