من همیشه به زندگی امید دارم،
به اتفاقای خوب،
به چیزی که نیست ولی ممکنه پیش بیاد،
به نوری که نیست ولی ممکنه بتابه،
به دری که بستهست ولی ممکنه باز بشه!
چون هر لحظه ی زندگی پر از فرصتهای ناپیداست،
گاهی چیزی که میخوای، پشت یه پیچِ ساده پنهان شده....
شاید نشه همه چیز رو کنترل کرد،
ولی میشه به بهترینها ایمان داشت.
یاد بگیر همیشه به امید یه روز بهتر،
بلند شی و ادامه بدی...
چون فردا هنوز نیومده و معجزهش
می تونه برای تو باشه...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پیداس
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دوست داشتن تو حوصلهای که وقتی پیش همید پیداست. تو انرژیای که دارید، وقتی که برای هم میذارید، کارهایی که انجام میدین؛ اگرنه تا حرفشو که همه بلدن.
حال زنها
از دستهایشان پیداست...
زنی که انگشتهایش را سوهان میکشد، رنگ میزند
و روزی هزاربار توی نور خورشید نگاهش میکند
حال دلش فرق دارد
با زنی که ناخنهایش یکی در میان کوتاه و بلند است
زنی که با شکستن یک ناخن هر ٩ تای دیگر را کوتاه میکند
ببین اگر دلش بشکند با دنیا چه میکند...
حال زنها را
از دستهایشان میتوان فهمید...
.دلارام انگورانی
ما کجا گمشدهایم؟
تهِ بنبست چرا ناپیداست؟
"محمد صالح علا"
دوست داشتن آدما از توجهشون پیداست
زیااد به دنبال کلمات نباشید ...
.࿐
از برق چشمانت
پیراهن شکنجه را
بر تن محراب پوشاندم
تا به شکوه آید عشق ...
و آسمان ترانه خواند
برای رقص علفزارها؛
شوقی می کشاندم تا پرواز...
در آینه ی دریا
ماهی ها به فکر نشسته اند ؛
تو اما به چه می نگری ؟
به حلقه ی چشمانم که نغمه ی بهار دارد !؟
یا به گام های خاطره ای
که در خواهش جاده پیداست ؟
بیا کنارِ پنجره ی خیالم
تا ببینی چه سوز عجیبی دارد " هوایت "
می خواهم بدانی
طوفانی که اعماق جانم را لرزاند ،
چقدر بی رحم اند در نگاهت
همین قدر معلقم و سرگردان
و باز تورا ...
#لیلا_حاجتمند
حال زن ها
از دستهای شان پیداست
زنی که
انگشتهای ش را سوهان می کشد
رنگ می زند
و روزی هزار بار توی نور خورشید نگاهش می کند
حال دلش فرق دارد
با زنی که ناخنهای ش یکی در میان
کوتاه و بلند است
زنی که با شکستن یک ناخن
هر ٩ تای دیگر را کوتاه می کند
ببین اگر دلش بشکند
با دنیا چه می کند..
حال زن ها را
از دستهای شان می توان فهمید
ولی شیخ بهایی با این شعرش حجت رو تمام کرد:
آن کَس که بَدَم گفت، بدی سیرت اوست
وآن کس که نِکو گفت مَرا، خود نیکوست
حالِ مُتکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
موسیقی
همان دردیست که فریاد داریم
چه صبری پیداست در این آواز ها ...
#لیلا_حاجتمند
آنچه اَز سیمایِ مَن پیداست
غیر از درد نیست
گر چه گاهی
پُشتِ یک لَبخند پنهان می شوَد
. .