کپشن های مربوط به تفحص

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تفحص

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

آورده اند که در عهد پیامبر، صلی الله علیه و آله،
شخصی بیامد و سلام کرد و
گفت: یا رسول الله!
در فلان خانه مردی و زنی به فساد مشغول اند. فرمود ایشان را طلب باید داشت و تفحص کردن.
چند کس از صحابه در احضار ایشان دستوری خواستند.
هیچ یک را اجازت نداد.
امیرالمؤمنین علی، علیه السلام، درآمد.
رسول الله فرمود:
یا علی! تو برو و ببین تا این حال راست است یا نه؟
امیرالمؤمنین علی، علیه السلام که شخصی عالم به احکام الهی و کیفری اسلام بود بیامد.
چون به در خانه رسید چشم بر هم نهاد و در اندرون رفت و دست بر دیوار کشید تا گِرد خانه بگردید و حضور خود را آشکار کرد و بلند صدا زد
«خبر رسیده است در اینجا کسانی معصیت خدا می‌کنند...
بیرون آمد.
چون پیش پیامبر رسید گفت: یارسول الله!
گِرد آن خانه برآمدم، هیچ کس را در آنجا ندیدم...
پیامبر، صلی الله علیه و آله، به نور نبوت بیافت.
فرمود : یا علی انت فتی هذه الامة
تو جوانمردترین این امتی ...

آورده اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او. شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داد و پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می کنی؟ عرض کرد آری.

بهلول فرمود طعام چگونه می خوری؟ عرض کرد اول «بسم الله» می گویم و از پیش خود می خورم و لقمه کوچک برمی دارم، به طرف راست دهان می گذارم و آهسته می جوم و به دیگران نظر نمی کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم و هر لقمه که می خورم «بسم الله» می گویم و در اول و آخر دست می شویم.

بهلول برخاست و فرمود تو می خواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت.

مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه کسی هستی؟ جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی داند.

بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. سخن به قدر می گویم و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می کنم و چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می کنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.

بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمی دانی. پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمی دانید.

باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می خواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می دانی؟ عرض کرد آری. چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب می شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (ص) رسیده بود بیان کرد.بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی دانی. خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمی دانم، تو قربه الی الله مرا بیاموز.

بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم. بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

جنید گفت: جزاک الله خیراً! و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود، هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در خواب کردن، اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد..

پشت یه پیکان نوشته بود : go with with
بعد از کلی تحقیق تفحص در متون اینگلیسی فهمیدم منظورش بور بابا س!
مملکت که نیست زندان نوابغه :|

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

آورده, پیامبر, الله, علیه, شخصی, بیامد, سلام, رسول, فلان, خانه, مردی, فساد, مشغول, فرمود, ایشان, باید, داشت, تفحص, کردن, صحابه, احضار, دستوری, خواستند, اجازت, نداد, السلام, درآمد, ببین, راست, عالم, احکام, الهی, کیفری, اسلام, رسید, نهاد, اندرون, دیوار, کشید, گِرد, بگردید, حضور, آشکار, بلند, رسیده, اینجا, کسانی, معصیت, میکنند, بیرون, یارسول, برآمدم, آنجا, ندیدم, نبوت, بیافت, الامة, امتی, جنید, بغداد, مریدان, احوال, بهلول, پرسید, گفتند, دیوانه, کنید, کردند, صحرایی, یافتند, جواب, هستی, بغدادی, تویی, مردم, ارشاد, طعام, چگونه, خوری, گویم, خورم, لقمه, کوچک, برمی, دارم, دهان, گذارم, آهسته, دیگران, موقع, خوردن, غافل, شویم, برخاست, خواهی, مرشد, باشی, صورتی, هنوز, دانی, خندید, شنید, روان, داند, حساب, مستمعان, دعوت, چندان, ملول, شوند, دقایق, علوم, ظاهر, باطن, رعایت, تعلق, آداب, کلام, بیان, گذشته, برفت, دیدی, توقع, داری, دانید, دنبال, خوابیدن, نماز, فارغ, داخل, جامه, آنچه, حضرت, فهمیدم, برخیزد, دامنش, بگرفت, دانم, قربه, بیاموز, نادانی, معترف, بیاموزم, بدان, اینها, گفتی, حلال, حرام, بیاوری, فایده, ندارد, تاریکی, جزاک, خیراً, ادامه, باشد, درست, برای, رضای, خدای, غرضی, مطلب, دنیا, بیهوده, هرزه, عبارت, بگویی, وبال, سکوت, خاموشی, بهتر, نیکوتر, است؛, کینه, بشری, نباشد, پیکان, نوشته, تحقیق, متون, اینگلیسی, منظورش, بابا, مملکت, نیست, زندان, نوابغه,