کپشن های مربوط به سرخوردگی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سرخوردگی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

حواسمون نیست که چه راحت با حرفی که تو هوا رها میکنیم،
چجوری یک نفر رو به هم میریزیم!
چند نفر رو به جون هم می اندازیم!
چه سرخوردگی یا دلخوری هایی به جا میذاریم!
چقدر زخم میزنیم!
چقدر میشکنیم!
حواسمون نیست؛ که ما میگیم  و رد میشیم و میزاریم به پای رک بودنمون،
اما یکی ممکنه گیر کنه!
بین کلمه های ما...
بین قضاوتهای ما...
بین برداشت های ما...
دلی که میشکنیم ارزون نیست!
پس بیایید با احتیاط حرف بزنیم،
با احتیاط برخورد کنیم،
مراقب رفتار و حرکاتمون باشیم،
بیایید کلآ خوب بودن رو هر روز تمرین کنیم.!



‏هر چقدر که سنم بیشتر میشه، احساس پوچی و سرخوردگی توم بیشتر میشه؛ همش منتظرم زمان لذت بردن از زندگیم برسه ولی هرچی که میگذره کمتر و کمتر از زندگیم لذت میبرم، طوری که داره به صفر میل می‌کنه.

حواسمان نیست که چه راحت با حرفی که در هوا رها میکنیم
چگونه یک نفر را به هم میریزیم!
چند نفر را به جان هم می اندازیم!
چه سرخوردگی یا دلخوری هایی به جای میگذاریم!
چقدر زخم میزنیم...!
حواسمان نیست؛ که ما میگوییم و رد میشویم و میگذاریم به پای رک بودنمان...
اما یکی ممکن است گیر کند!
بین کلمه های ما... بین قضاوتهای ما...
بین برداشت های ما..
دلی که میشکنیم ارزان نیست...


.

انتظاراتتو محدود کن چون دنیا
پر از سرخوردگیه!


. .

.کپشن خاص.
....
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮﯼ ِ ﮐﺸﻮﻫﺎ ﮐﻠﯽ ﺟﺰﻭﻩ ﯼ ِﺩﺭﺳﯽ ِ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ. ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻓﻌﻪ ﯼ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﺸﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻻ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻪ ِﺫﻫﻨﻢ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ِ ﻣﻬﻨﺪﺳﯽ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺿﻌﯿﻒ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ِ ﺑﺎ ﺑﯽ ﻣﯿﻠﯽ، ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ِ ﺁﻥ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﻨﻢ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ِ ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ ﯾﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﻧﻘﺶ ﯾﮏ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺩﺭﯼ ﭘﯿﺶ ِ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ. ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎ ﯾﮏ ﺻﻔﺤﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻮﺵ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ِ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ِ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ . ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ِﺳﺮﮔﺸﺘﮕﯽ ﻭ ﻏﻢ ِ ﺁﻥ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺳﻮﺧﺖ . ﮔﺮﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺧﺘﻢ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽﻫﺎﺵ، ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﺎ ... ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ِ ﯾﮏ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺩﻝ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ، ﺑﺎ ﺗﺮﺣﻢ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻡ ... ﭼﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ِ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺳﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ. ﺁﺥ ﭼﻪ ﮐﻼﺱﻫﺎﯾﯽ، ﭼﻪ ﺻﺒﺢ ﻫﺎﯾﯽ . ﭼﻄﻮﺭ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ ﻭ ﺑﺮﻭﺩ ﺳﺮ ِ ﮐﻼﺳﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻓﺸﺎﺭ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺒﻮﺭ ﯾﮏ ﺳﯿﺎﻝ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻟﻮﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﻣﺜﻼ ﺩﺑﯽ ﮔﺬﺭﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ ﺟﺎ؟ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻮﯼ ِ ﺳﺮﻡ ﺗﺮﮐﯿﺪ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻪ ﻧﯿﺮﻭﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺑُﺮﺩﻥ ِ ﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺣﺘﯽ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﺧﺎﻧﻪ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮔﻨﺠﺸﮑﯽ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ . ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻄﺎﻟﺖ ﻭ ﺭﻧﺞ ِ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎﺵ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﭽﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ... ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ  ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺩﻭﺭ . ﺣﺘﯽ ﻧﺮﯾﺨﺘﻤﺸﺎﻥ ﺗﻮﯼ ِ ﺳﻄﻞ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﯼ ِ ﺧﺎﻧﻪ، ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ ﺗﻮﯼ ِ ﮐﺸﻮﻫﺎ، ﺑﺨﺰﻧﺪ ﺳﻤﺖ ِ ﺍﺗﺎﻕ. ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺗﻮﯼ ِ ﯾﮏ ﮐﯿﺴﻪ ﻭ ﺑﺮﺩﻣﺸﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ . ﺣﺘﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﯾﺎ ﯾﮏ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ.

✿ کپشن خاص ✿


حواسمان نیست
که چه راحت با حرفی که در
هوا رها می کنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم!
چند نفر را به جان هم می اندازیم!
چه سرخوردگی یا دلخوری هایی به جای میگذاریم!
چقدر زخم می زنیم...! .
حواسمان نیست؛
که ما می گوییم و رد می شویم و
میگذاریم به پای رک بودنمان....
اما یکی ممکن است گیر کند!
بین کلمه های ما...
بین قضاوت های ما...

بین برداشت های ما...
دلی که می شکنیم ارزان نیست....

➕ حواسمان نیست، چه راحت با حرفی که میزنیم٬ چگونه یک نفر را بهم میریزیم، چه سرخوردگی یا دلخوری هایی بجای میگذاریم.

ما میگوییم و رد میشویم و میگذاریم به پای رُک بودنمان،

اما یکی ممکن است گیر کند، بین کلمات ما، بین برداشتهایمان.

دلی که میشکنیم ارزان نیست. با احتیاط حرف بزنیم، با احتیاط برخورد کنیم، بیایید تمرین خوب بودن کنیم.

قبل از سخن گفتن کمی فکر کنیم
حواسمان نیست
که چه راحت با حرفی که در هوا رها می‌کنیم
چگونه یک نفر را به هم می‌ریزیم!
چند نفر را به جان هم می‌اندازیم!
چه سرخوردگی یا دلخوری‌هایی به جای می‌گذاریم!
چقدر زخم می‌زنیم...!
حواسمان نیست؛ که ما می‌گوییم و رد می‌شویم و می‌گذاریم به پای رک بودنمان...
اما یکی ممکن است گیر کند!
بین کلمه‌های ما... بین قضاوت‌های ما...
بین برداشت‌های ما...
دلی که می‌شکنیم ارزان نیست...

زمانی که کودکی می خندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می آورد. گمان می برد که خستگی، سراسر جهان را از پای درآورده است.
چرا نا امیدان، دوست دارند که نا امیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟
چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی ابدی قلمداد کنند؟
چرا پوچ گرایان، خود را، برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می جنگیم، پاره پاره می کنند؟
آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالت بی حساب ایشان نیست؟
من هرگز نمیگویم که در هیچ لحظه یی از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد.
من می گویم: به امید بازگردیم. قبل از آن که ناامیدی، نابودمان کند

" نادر ابراهیمی "

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

حواسمون, نیست, راحت, حرفی, میکنیم, چجوری, میریزیم, اندازیم, سرخوردگی, دلخوری, هایی, میذاریم, چقدر, میزنیم, میشکنیم, نیست؛, میگیم, میشیم, میزاریم, بودنمون, ممکنه, کلمه, قضاوتهای, برداشت, ارزون, بیایید, احتیاط, بزنیم, برخورد, مراقب, رفتار, حرکاتمون, باشیم, تمرین, بیشتر, میشه, احساس, پوچی, میشه؛, منتظرم, زمان, بردن, زندگیم, برسه, هرچی, میگذره, کمتر, میبرم, طوری, داره, میکنه, حواسمان, چگونه, میگذاریم, میگوییم, میشویم, بودنمان, ارزان, محدود, دنیا, سرخوردگیه, کپشن, میزنیم٬, بجای, کلمات, گفتن, میاندازیم, کلمههای, برداشتهای, زمانی, کودکی, خندد, باور, دارد, تمام, خندیدن, انسان, ناتوان, خستگی, آورد, گمان, سراسر, جهان, درآورده, امیدان, دوست, دارند, امیدی, لجوجانه, تبلیغ, کنند, سرخوردگان, مایلند, جهانی, ازلی, ابدی, قلمداد, گرایان, برای, اثبات, عاشقانه, شادمانه, جنگیم, پاره, همین, روشنفکران, بخواهند, بیماری, دیگران, سرایت, دلیل, رذالت, حساب, ایشان, هرگز, نمیگویم, لحظه, دشوار, گرفتار, ناامیدی, نباید, بازگردیم, نابودمان, نادر, ابراهیمی,