کپشن های مربوط به کاروانسرا

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کاروانسرا

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چقدر این حرف سیمین دانشور قشنگه که میگه :
هر وقت و ساعت که ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ :
ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ...
ﺩﻝ " ﯾﮏ زن " ﺭﺍ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﮯ!!
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ که :
ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﮮ "ﯾﮏ زن" ...
"ﻣﺮﺩ" ﺑﺎﺷﮯ!!
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ :
ﺯﻥ " ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ :
زن " ﺗﻮﺟﻪ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ :
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎﯾﺪ "ﭘﺎﮎ" ﺑﺎﺷﺪ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖﻓﻬﻤﯿﺪﮮ :
ﻭﻗﺘﯽ زنی ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺍﺩ،
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ "ﻋﺸﻖ" ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﮯ...
ﻧﻪ ﺑﺎﻫﻮﺱ !!!
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ :
ﺩﻝ " ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﺴﺮﺍ " ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ فهمیدی :
زن شکننده و حساس است...
آنوقت میتوانی
نام خودت را بگذاری " مرد "


دل را بد نام نکنیم . انچه بعضی ها در دل دارند کاروانسراست .... نه دل
می‌پرسند مجرد یا متأهل؟
می‌گویم متعهد!
چون تجربه نشون داده
نه مجرد بودن نشونه تعلق خاطر نداشتن به کسیه
و
نه متأهل بودن نشونه تعهد و وفاداری!
همه ی قراردادها را که روی کاغذ های بی جان نمی نویسند.
بعضی از عهدها را روی قلب هایمان می نویسیم.
حواسمان به این عهدهای غیر کاغذی باشد
شکستنشان یک ادم را میشکند….



تڪ تنهاے

همه در کاروانسرا گرد هم نشسته بودند و خاطراتشان را از زیارت دلچسب و باصفای امام رضا(ع) تعریف می کردند.حیدر قلی، پیرمرد نابینا هم به آن ها گوش می داد. کمک کم صحبت ها رنگ و بوی شوخی و مزاح به خود گرفت و برخی از اهل کاروان، تصمیم گرفتند کمی سر به سر حیدر قلی بگذارند. یکی از جوانان رو به حیدرقلی کرد و پرسید: راستی! حیدرقلی کاغذ تو کجاست؟
حیدر قلی با تعجب پرسید: کدام کاغذ؟ جوان گفت برگ سبز امان داشتن از جهنم! مگر از امام رضا(ع) نگرفتی؟ ما همه گرفته ایم.
حیدر قلی که خیلی گیج شده بود گفت: نه من نگرفتم.
سپس آن جوان شروع کرد به سرزنش کردن که حتما زیارتت قبول نشده که امام رضا(ع) به تو برگ سبز نداده است. همه خندیدند ولی دل پیرمرد شکسته بود و اشکش جاری شده بود. تصمیم گرفت تا دوباره به مشهد برگردد و امان نامه را از آقا بگیرد. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که خندان برگشت و با صدای بلند گفت: من هم گرفتم! سپس برگ سبزی را با دستش بالا گرفت که در آن نوشته شده بود: این امان نامه از آتش جهنم است؛ از طرف پسر رسول خدا.
همه مات و حیرت زده مانده بودند.
حیدر قلی ادامه داد: بعد از چند قدمی که دور شدم، صدای آقایی را شنیدم که گفت: حیدرقلی! نمی خواهد تا مشهد بیایی! من خودم برایت برگ سبز آوردم.

آری! ملاک برتری انسان ها به دل پاک و تقوای آن هاست؛ نه چیزهای دیگر.

دل را بدنام نکنیـــــــــــــــــم …
آنچه بعضی ها در سینه دارند
کاروانسراست ؛
نه دل …

دل شماکاروانسرا نیست،

نگذارید دیگران وسط دل شما،

خستگی رابطه های قبلیشان را رفع کنند…

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

چقدر, سیمین, دانشور, قشنگه, میگه, ساعت, فهمیدی, شکننده, حساس, آنوقت, میتوانی, خودت, بگذاری, نکنیم, انچه, بعضی, دارند, میپرسند, مجرد, متأهل, میگویم, متعهد, تجربه, نشون, داده, بودن, نشونه, تعلق, خاطر, نداشتن, کسیه, وفاداری, قراردادها, کاغذ, نویسند, عهدها, هایمان, نویسیم, حواسمان, عهدهای, کاغذی, باشد, شکستنشان, میشکند, تنهاے, کاروانسرا, نشسته, بودند, خاطراتشان, زیارت, دلچسب, باصفای, امام, تعریف, کردند, حیدر, پیرمرد, نابینا, صحبت, شوخی, مزاح, گرفت, برخی, تصمیم, گرفتند, بگذارند, جوانان, حیدرقلی, پرسید, راستی, کجاست, تعجب, کدام, امان, جهنم, نگرفتی, گرفته, خیلی, نگرفتم, شروع, سرزنش, حتما, زیارتت, قبول, نشده, نداده, خندیدند, شکسته, اشکش, جاری, دوباره, مشهد, برگردد, نامه, بگیرد, هنوز, دقیقه, نگذشته, خندان, برگشت, صدای, بلند, سبزی, دستش, بالا, نوشته, است؛, رسول, حیرت, مانده, ادامه, قدمی, آقایی, شنیدم, خواهد, بیایی, خودم, برایت, آوردم, ملاک, برتری, انسان, تقوای, هاست؛, چیزهای, دیگر, بدنام, آنچه, سینه, نیست, نگذارید, دیگران, خستگی, رابطه, قبلیشان,