کپشن های مربوط به علفی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی علفی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد
و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد.
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم.
و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد .
جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند

دشت‌هایی چه فراخ!
کوه‌هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!

من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.

پشت تبریزی‌ها
غفلت پاکی بود که صدایم می‌زد

پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم:
چه کسی با من، حرف می‌زد؟

سوسماری لغزید.
راه افتادم.
یونجه‌زاری سر راه.

بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ
و فراموشی خاک.

لب آبی
گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب:
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!

نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه.
چه کسی پشت درختان است؟

هیچ، می‌چرخد گاوی در کرت
ظهر تابستان است.
سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است.

سایه‌هایی بی لک،
گوشه‌ی روشن و پاک،
کودکان احساس! جای بازی این‌جاست.

زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.

آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد.

در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.

دورها آوایی است، که مرا می‌خواند..

سهراب سپهری

آقای مجری : شعری که بلدی رو بخون
جیگیر : گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید ، گفتی یا نگفتی ؟ گفتی یا نگفتی؟گفتی یا نگفتیـــــی ؟
مجری : شاعر گفته به ما چه؟
ببعی : It’s nice to be important, but it’s more important to be nice
مجری : نه شعر فارسی بخون
ببعی : در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به .

من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار
ناز انگشتاب بارون تو باغم میکنه
میون جنگلا طاقم میکنه
تو بزرگی مث شب
خود مهتابی تو اصلا خود مهتابی تو
تازه وقتی بره مهتاب و هنوز
شب تنها باید،راه دوری بری تا دم دروازه ی روز
مث شب رود بزرگی مث شب
تازه روزم که بیاد
تو نمیری مث شبنم مث صبح
تو مث مخمل ابری
مث بوی علفی
مثل آن ململ نازک
مثل اون ململ مه
که روی عطر علفها
مثل"بلاتکلیفی"
هاج و واج موندهمردد
میون موندن و رفتن
میون مرگ وحیات.
مث برفایی تو
تازه آبم بشه برفا وعریون بشه کوه
مث اون قله ی مغرور بلندی
که به ابر،ای سیاهی
وبه باد،ای بدی،میخندی...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

ستارخان, خاطراتش, گوید, هیچوقت, گریه, نکردم, آذربایجان, شکست, خورد, ایران, زمان, مشروطه, گریستم, زمانی, محاصره, بودیم, بدون, قرارگاه, آمدم, بیرون, مادری, دیدم, کودکی, گرسنگی, بوته, علفی, بدلیل, شدید, ریشه, خودم, گفتم, الان, لعنت, فرزند, آغوش, گرفت, اشکالی, ندارد, فرزندم, خوریم, دهیم, آنجا, چشمانم, سرازیر, جاویدان, کسانی, بخاطر, مملکت, جانانه, ایستادند, دشتهایی, فراخ, کوههایی, بلند, گلستانه, میآمد, آبادی, چیزی, میگشتم, خوابی, شاید, نوری, ریگی, لبخندی, تبریزیها, غفلت, پاکی, صدایم, میزد, نیزاری, ماندم, دادم, سوسماری, لغزید, افتادم, یونجهزاری, جالیز, خیار, بوتههای, فراموشی, گیوهها, کندم, نشستم, پاها, سبزم, امروز, اندازه, هوشیار, نکند, اندوهی, درختان, میچرخد, گاوی, تابستان, سایهها, میدانند, تابستانی, سایههایی, گوشهی, روشن, کودکان, احساس, بازی, اینجاست, زندگی, خالی, نیست, مهربانی, ایمان, شقایق, باید, بیشه, چنان, بیتابم, میخواهد, بدوم, بروم, دورها, آوایی, میخواند, سهراب, سپهری, آقای, مجری, شعری, بلدی, بخون, جیگیر, دارم, گفتا, سرآید, گفتی, نگفتی, نگفتیی, شاعر, گفته, ببعی, فارسی, باهارم, زمین, زمینم, درختم, انگشتاب, بارون, باغم, میکنه, میون, جنگلا, طاقم, بزرگی, مهتابی, اصلا, تازه, وقتی, هنوز, تنها, دوری, دروازه, روزم, بیاد, نمیری, شبنم, مخمل, ابری, ململ, نازک, علفها, بلاتکلیفی, موندهمردد, موندن, رفتن, وحیات, برفایی, وعریون, مغرور, بلندی, سیاهی, میخندی,