تا یه سنی فکر میکنی بابا اشتباه کرده بعدتر میگی نه مامان کم گذاشت، اما وقتی واقعا بزرگ میشی میفهمی هیچ کدوم بلد نبودن چی درسته، هر دو با زخمهای خودشون جنگیدن و تو شدی نتیجه اون جنگ ناتموم، از یجایی به بعد تقصیر اونها نیست تصمیم با توعه زخمها رو ادامه بدی یا درمانشون کنی.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زخمِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
و
سلام بر
کسانی که
زخم را
دیدند
و به
جای
سرزنش،
آن را
محترم
شمردند.
شکافهای این خانه را چه چیز
پر خواهد کرد، جز زخمهای تو؟
تو که میدانستی من زخم های بسیاری دارم،
توچرا عمیق ترین زخمِ من شدی؟
خودافشایی واقعا چیز عجیبیه عمیقترین زخمهات رو به یکی نشون میدی، بهش میگی ببین، تو از الان قدرتش رو داری چاقوت رو تو قلبم فرو کنی، ولی تو بوسش کن خوب شه.
دیگه منتظر نیستم کسی دستم رو بگیره، پشتم باشه، رفاقت کنه، زخمهام رو التیام ببخشه، حتی منتظر معجزه هم نیستم، اصلا دیگه منتظر هیچی نیستم و هیچی نمیخوام.
ببخشید فعلا درگیرم، دارم زخمهایی رو ترمیم میکنم که نقشی توی به وجود اومدنشون نداشتم.
نوشته بود؛
بعضی روزها دلم میخواهد روی پیشانیام بنویسم:
«دارم برای زنده ماندن، آرام ماندن و عبور از طوفانهای درونم میجنگم؛ لطفا زخمی دیگر بر روی زخمهایم اضافه نکنید.»
ترکها یه ضربالمثلی دارن میگن: «جایی که قرار نیست شکمت رو سیر کنن، گرسنگیت رو بیان نکن.» منم بههمون شکل میگم: جایی که قرار نیست قلبت سیر بشه، احساساتت رو بازگو نکن و زخمهات رو به اونی که نمیخواد یا نمیتونه که مرهم باشه، نشون نده.
دردناک ترین بخش پذیرش زمانی هستش که میپذیری اصلا ارزشش رو نداشت، ارزش تمام انرژی و وقت و خوبیهایی که از جون مایه گذاشتی، زخمهایی که در ازاش خوردی و فرسودگی که در تار و پودت نشست، گریههایی که شب و روز کردی، اهمیتهای زیادی که دادی، اصلا ارزش این همه غرامت رو نداشت.