کپشن های مربوط به آورد؛

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آورد؛

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

جایی در زندگی ام
می ایستم و می گویم:
این، تماماً "من" بود..
که دوام آورد؛
که ادامه داد؛
و رسید...

زندگی خودش برایتان درد و رنج به همراه خواهد آورد؛
مسئولیت شما شادی آفریدن است.


. .

آدمیزاد تاب نمی‌آورد؛
بالاخره باید یک جایی را داشته باشد
تا به آن پناه ببرد....
شهری، دیاری، خانه‌ای، سایه‌ای،
تنی، وطنی، آغوشی...




و بیچاره آدمی که هیچ کدوم رونداره....

-همیشہ نمیشہ بہ دست آورد؛
بعضے اوقات فقط باید از دور‌ دید!

روزی مرحوم ملا محمد جوشقانی عارف و فیلسوف نامیِ معاصر معروف به " آخوندِ کاشی " مشغول وضوگرفتن بود..
شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد…
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اینکه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود…!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد.
ایشان پرسید:

چه کار می کردی؟ ….
گفت: هیچ.
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟

گفت: نه!

آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟

گفت: نه!

آخوند فرمود: من خودم دیدم
داشتی نماز می خواندی…!

گفت: نه آقا اشتباه دیدید!

سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟

گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم
من یاغی نیستم، همین!

این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت…
تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود:
من یاغی نیستم

خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم…
نماز و روزه مون اصلاً جایی دستش بند نیست!…
فقط میخوایم بگیم که:
خدایا ما یاغی نیستیم….
بنده ایم….
اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده…..

"به كوري چشم روزگار هم كه شده ،
حالم خوب ِخوب است ؛
اصلا هم دلم برايت تنگ نشده!
حتي به تو فكر هم نمي‌كنم...
باران هم تو را دیگر به ياد من نمی آورد؛مثل همين حالا كه مي‌بارد...
لابد حالا داری زير باران قدم می زنی...
چترت را فراموش نكن!
لباس گرم را هم..."


چند وقت پیش ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ 3000 ﻫﺰﺍﺭ میلیارد ناقابل برداشت و رفت و دیگه هم برنگشت...��

و اون یکی 12000 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ برداشت ﻭ ﺭفت ودیگه هم برنگشت...��

خلاصه هرکدوم یه برداشتی؛
بدون هیچگونه برگشتی...!��


اما.....

30 ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ، ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿن، ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ میخواستن با جونشون ﻣﻌﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻨﺪ....

یکیشون ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﻓﺖ ﺑﺮﮔﺸﺖ...!

همه فکر کردن ترسیده...!

بعد ﭘﻮﺗﯿﻦ ﻫﺎﺵ ﺭﻭ درآورد؛ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:

«همین دیروز ﺍﺯ ﺗﺪﺍﺭﻛﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻢ
حیفه، مال بیت الماله»

ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ اتفاقا اونم ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ....!
������������������

ᓄـادر،
آغازے بے پایان؛
ترنـᓄـے دوبارہ ڪـہ گرᓄـے صدایش وجودᓄ رالبریز از عشقے ازلے بـہ פֿـود ᓄـیڪند.
بے شڪ دربرابردستاטּ پرᓄـهرش פֿـورشید ڪـᓄ ᓄـے آورد؛
تـᓄـاشایے تریטּ تـᓄـاشایے פֿـلقت...

------------------------------------------
♦ایטּ ᓄـتـــטּ از פֿـودᓄـه♦
ڪپے ᓄــᓄـنوع

همانقدر که باید قربان صدقه ی رویِ ماه بی آرایش زن رفت ؛
باید فدای خستگی های مرد هم شد .
همانقدر که باید بی حوصلگی های زن را طاقت آورد؛
کلافگی های مرد را هم باید فهمید ...

تو...ماه را بیشتر از همه دوست می داشتی...
و حالا ماه هر شب تو را به یاد من می آورد؛
می خواهم فراموش ات کنم اما این ماه،
با هیچ دستمالی از پنجره ها پاک نمی شود...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

جایی, زندگی, ایستم, گویم, تماماً, دوام, آورد؛, ادامه, داد؛, رسید, خودش, برایتان, همراه, خواهد, مسئولیت, شادی, آفریدن, آدمیزاد, نمیآورد؛, بالاخره, باید, داشته, باشد, پناه, ببرد, شهری, دیاری, خانهای, سایهای, وطنی, آغوشی, بیچاره, کدوم, رونداره, همیشہ, نمیشہ, بعضے, اوقات, روزی, مرحوم, محمد, جوشقانی, عارف, فیلسوف, نامیِ, معاصر, معروف, آخوندِ, کاشی, مشغول, وضوگرفتن, شخصی, باعجله, داخل, اتاق, نماز, ایستاد, توجه, خیلی, بادقت, آداب, ادعیه, اینکه, وضوی, خوانده, هنگام, خروج, ایشان, پرسید, کردی, فرمود, خواندی, خودم, دیدم, داشتی, اشتباه, دیدید, سؤال, کردند, آمده, بودم, بگویم, یاغی, نیستم, همین, جمله, تأثیر, گذاشت, احوال, پرسیدند, خاصی, خدایا, خودمون, دونیم, عبادتی, خدایی, نکردیم, روزه, اصلاً, دستش, میخوایم, بگیم, نیستیم, بنده, اشتباهی, جهلمون, بوده, كوري, روزگار, حالم, ِخوب, برايت, نشده, نميكنم, باران, دیگر, آورد؛مثل, همين, حالا, ميبارد, لابد, داری, چترت, فراموش, لباس, میلیارد, ناقابل, برداشت, دیگه, برنگشت, ودیگه, خلاصه, هرکدوم, برداشتی؛, بدون, هیچگونه, برگشتی, میخواستن, جونشون, یکیشون, ترسیده, درآورد؛, دیروز, حیفه, الماله, اتفاقا, اونم, آغازے, پایان؛, ترنے, دوبارہ, صدایش, وجود, رالبریز, عشقے, ازلے, یڪند, پرهرش, ورشید, تاشایے, همانقدر, قربان, صدقه, رویِ, آرایش, فدای, خستگی, حوصلگی, طاقت, کلافگی, فهمید, بیشتر, دوست, خواهم, دستمالی, پنجره,