•
اگه کتابها تصویر داشتن این عکسها جزئشون بودن 🤍
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تابِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هر چه دورتر میشوی
من؛
عاشقتر میشوم!
و هر چه نزدیکتر میآیی
بی تابتر میشوم!
گویی عاشق که باشی
دور یا نزدیک
فرقی ندارد
حتی اندک یاد تو
کافیست.
برای بیتاب بودن...
. .
من از خودم توقع دارم ظاهر زیبایی داشته باشم، همه کتابها رو خونده باشم، همه اهنگا رو گوش کرده باشم، با استعداد و باهوش باشم، روابط اجتماعی بالایی داشته باشم، ورزش کنم و با دوستام وقت بگذرونم، دوست دارم برای اهدافم تلاش کنم و زندگی کنم ولی بعضی وقتا حتی نمیتونم از تختم بیام بیرون.
امیدوارم کتابهای خوبی بخوانی و کسی را ببوسی که باور دارد تو فوقالعادهای و فراموش نکن که کمی هم در زمینهی هنر کار کنی؛ بنویسی یا طراحی کنی یا بسازی یا بخوانی یا جوری زندگی کنی که فقط تو میتوانی.
•
شما هم اینجوری هستید که تو کتاب هاتون نقاشی میکشید؟ :)
♡
اگر داری رشد میکنی ولی بقیه پشت سرت حرف میزنند، خیلی بهشون توجه نکن...
آندره ژید تو یکی از کتابهاش میگه:
«هر چه بالاتر روی، از نظر آنان که پرواز نمیدانند کوچکتر به نظر میرسی!»
پس به پارازیتهای دورت گوش نکن و اوج بگیر.
به گمانم، ما موسیقی و عَطر را اصلاً برای این دوست داریم که فضاهایِ قبلی زندگیمان را تداعی میکنند . این هم راهی است برای اینکه با مرگِ لحظه بجنگیم و آن را به زندگی بازگردانیم و سایهها و بازتابهایش را زنده کنیم، هرچند مُوقت .
وقتی کسی که دوستش داری، کسی که در زندگیات نقشی داشته، میرود، میمیرد و دیگر نیست، همه چیز دگرگون میشود !
چه بخواهی و چه نخواهی. آنچه به جا میماند، کتابها هستند و نامهها و عکسها ، یادها و اندوهی چاره ناپذیر و گاهی هم در گوشهای، خیابانی، کسی را اشتباهی به جای او میگیری و به دنبالش میدوی !
. .
آدم باید کتابهایی بخواند که گازش میگیرند و نیشش میزنند.
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک مُشت نخورد به جمجمهمان
و بیدارمان نکند،
پس چرا میخوانمیش؟
که به قول تو حالمان خوش بشود؟
بدون کتاب هم که میشود خوشحال بود.
تازه لازم باشد، خودمان میتوانیم از این کتابهایی بنویسیم که حالمان را خوش میکند.
ما اما نیاز به کتابخانه، نیاز به کتابهایی داریم که مثل یک ناخوشحالیِ سخت دردناک متاثرمان کند؛
مثل مرگ کسی که از خودمان بیشتر دوستش داشتیم،
دور از همهی آدمها،
مثل یک خودکشی.
کتاب باید مثل تبری باشد برای دریای یخزدهی درونمان!
نامه به پدر
فرانتس کافکا
تِکههایی از بهترینِ کتابها رو بخونید
و هر شب یک موسیقی بی نظیر
بشنوید در :
..
..