تا یه سنی فکر میکنی بابا اشتباه کرده بعدتر میگی نه مامان کم گذاشت، اما وقتی واقعا بزرگ میشی میفهمی هیچ کدوم بلد نبودن چی درسته، هر دو با زخم‌های خودشون جنگیدن و تو شدی نتیجه اون جنگ ناتموم، از یجایی به بعد تقصیر اون‌ها نیست تصمیم با توعه زخم‌ها رو ادامه بدی یا درمانشون کنی.

قسمت جالب پارتنر خوب داشتن اینه که هر اتفاق رندومی رو میتونی بهش اطلاع بدی، وای خیلی گشنمه، مامانم باهام کرد، با همکار گاوم بحثم شد و جالب‌تر اینکه اون هم به همه این‌ها با دقت گوش میده و بهشون واکنش نشون میده.

از انرژی زنانه‌ام در این حد بگم که وقتی از خونه بیرون میرم مامانم نمیگه مراقب خودت باش، میگه با کسی کار نداشته باش.

این تنها عکسیه که هر وقت می بینمش دوست دارم مامان شم 🤍

♡

تا دیر نشده میخوام اینو بهت بگم یه روز میفهمی خونه نه دیواره نه سقف.

خونه «صدای باباست» و «بوی غذای مامان»... :)

صدای بی گزند

تا دیر نشده میخوام اینو بهت بگم یه روز میفهمی خونه نه دیواره نه سقف.
خونه« صدای باباست» و« بوی غذای مامان»... :)

‏مامانم هر وقت میخواد دعای خیر کنه میگه " انشالله دلت قرار و آروم داشته باشه "
منم واسه تک تکتون همین آرزو رو از صمیمِ قلب دارم 🫀

مامان اینا یجوری دلمو میشکنن که انگار یتیم گیر آوردن.

مامانم همیشه میگفت همینکه سالمی ویه سقف بالاسرت داری خداتو شکر کن؛ الان تازه حرفشو درک میکنم.!

مثل مامانا شدم، یکی تا سی ثانیه جوابمو نده فکرم هزار جا میره.