کپشن های مربوط به همسایگی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی همسایگی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

کلیسا، یهودیان زیادی را به اجبار مسیحی می‌کرد و به خانه ی آنها سر می‌زد تا مطمئن شود آنها مراسم یهودی را به جا نمی‌اورند.
در همسایگی کاتولیکی، یک یهودی زندگی می‌کرد که آن کاتولیک او را به اجبار به کلیسا برد و پدر روحانی با ریختن آب مقدس بر او، این جملات را بر زبان اورد:
‏یهودی زاده شده، یهودی بزرگ شده، اکنون مسیحی هستی.
بعد از چند وقت همسایه مسیحی به خانه یهودی می‌رود و متوجه می‌شود که او طبق عادت یهودیها برای شبات ماهی درست کرده و مرغ درست نکرده است.
‏مرد یهودی در برابر چشمان متحیر و غضبناک مسیحی، چند قطره آب را بر روی ماهی می‌ریزد و این جملات را تکرار می‌کند:
ماهی زاده شده‌ای، ماهی بزرگ شده‌ای، اکنون مرغ هستی..

می خواهم باشم، نه در یک قدمی ات نه حتی در همسایگی ات... می خواهم مثل یک حس خوب باشم در قلبت، کنار همه ی ابدیت هایت... می خواهم در ذهنت باشم کنار خاطره هایی که هیچوقت فراموش نمی کنی، کنار همه ی شب هایی که تا صبح بیداری، می خواهم گوشه ی ذهنت باشم همان گوشه ای که خاک می خورد اما هست... می خواهم یادم با تو باشد حتی اگر نباشم کنارت.

(پگاه س موسوی)

می خواهم باشم...

نه در یک قدمی ات نه حتی در همسایگی ات...

می خواهم مثل یک حس خوب باشم در قلبت، کنار همه ی ابدیت هایت...

می خواهم در ذهنت باشم کنار خاطره هایی که هیچوقت فراموش نمی کنی...
کنار همه ی شب هایی که تا صبح بیداری،...
.
می خواهم گوشه ی ذهنت باشم همان گوشه ای که خاک می خورد اما هست...

می خواهم یادم با تو باشد حتی اگر نباشم کنارت...

استخوان های سه شهید گمنام را برای دفن به یک شهر میبرند و در حیاط یک مسجد به خاک میسپارند.

زنی که در همسایگی مسجد بود و فرزند فلجی داشت از این موضوع ناراحت میشود و زبان به شکوه باز میکند که محله ما را تبدیل کردید به قبرستان و از فردا قیمت خانه ما پایین میآید و ....

شب که میخوابد مردی به خوابش میآید و به او میگوید :


من یکی از این سه شهید هستم، ما را به اختیار خود اینجا نیاورده اند به هر حال طوری شده که با هم همسایه شده ایم و در رسم همسایگی درست نیست که همسایه از ما ناراحت باشد برای همین و برای جبران، شفاعت فرزندت را پیش خدا کرده ایم و به اذن خدا او شفا خواهد یافت. بلند شو و بایست و سه بار صلوات بفرست و فرزندت را صدا کن تا به اذن خدا شفا یابد.

وقتی فرزندت شفا یافت بدان که نام من فلان است و در قبر وسطی آرمیده ام خانه ما در کاشان در فلان محله است و نام پدرم فلان است خبر محل دفنم را به او برسان.

زن از خواب بیدار میشود و شفای فرزندش را میبیند و یقین پیدا میکند و به دنبال آدرس میگردند.

به کاشان میروند و در روستایی به دنبال پدر شهید میگردند وقتی او را پیدا نمیکنند ناامید باز میگردند که در راه در ابتدای جاده پیرمردی را میبینند و از او میپرسند که فلان کس را میشناسی؟ پیرمرد جواب میدهد که خودم هستم، آنها خوشحال میشوند که پیرمرد را پیدا کرده اند و از او میپرسند که چرا اینجا نشسته ای؟ ما تمام روستا را به دنبال تو گشتیم، مرد میگوید که دیشب خواب پسرم را دیدم که به من گفت پدر جان فردا از من خبری برایت می آورند . من نیز به همین خاطر اینجا آمدم و منتظر خبر بودم...

بهار
همین دست های ماست
ساقه ی انگشتانم
در همسایگی پیچک انگشتانت
شکوفه می دهد

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کلیسا, یهودیان, زیادی, اجبار, مسیحی, میکرد, خانه, آنها, میزد, مطمئن, مراسم, نمیاورند, همسایگی, کاتولیکی, زندگی, روحانی, ریختن, مقدس, جملات, زبان, اورد, زاده, بزرگ, اکنون, هستی, همسایه, میرود, متوجه, میشود, عادت, یهودیها, برای, شبات, ماهی, درست, کرده, نکرده, برابر, چشمان, متحیر, غضبناک, قطره, میریزد, تکرار, میکند, شدهای, خواهم, باشم, قدمی, قلبت, کنار, ابدیت, هایت, ذهنت, خاطره, هایی, هیچوقت, فراموش, بیداری, گوشه, همان, خورد, یادم, باشد, نباشم, کنارت, پگاه, موسوی, استخوان, شهید, گمنام, میبرند, حیاط, مسجد, میسپارند, فرزند, فلجی, داشت, موضوع, ناراحت, شکوه, محله, تبدیل, کردید, قبرستان, فردا, قیمت, پایین, میآید, میخوابد, مردی, خوابش, میگوید, هستم, اختیار, اینجا, نیاورده, طوری, نیست, همین, جبران, شفاعت, فرزندت, خواهد, یافت, بلند, بایست, صلوات, بفرست, یابد, وقتی, بدان, فلان, وسطی, آرمیده, کاشان, پدرم, دفنم, برسان, شفای, فرزندش, میبیند, یقین, پیدا, دنبال, آدرس, میگردند, میروند, روستایی, نمیکنند, ناامید, ابتدای, جاده, پیرمردی, میبینند, میپرسند, میشناسی, جواب, میدهد, خودم, خوشحال, میشوند, نشسته, تمام, گشتیم, دیشب, پسرم, دیدم, خبری, برایت, آورند, آمدم, منتظر, بودم, بهار, ماست, ساقه, انگشتانم, پیچک, انگشتانت, شکوفه,