کاش میشد روی پیشونیم بنویسم من اخیرا بسیار شکننده‌ام و به تار مو وصلم، لطفا در برخورد و رفتار با من نهایت دقت رو داشته باشید.

‏یه کتاب از نشر ماهی دارم می‌خونم به اسم "تاریخ فرهنگی زشتی"، می‌تونم بگم عجیب‌ترین کتابیه که دست‌کم اخیرا خوندم. پشت جلد کتاب نوشته شده:
"زشتی به‌اندازه‌ی زیبایی در انسان بودن ما سهیم است‌."

ذوقت رو کور میکنه، بهت توجه نمیکنه، با گفتن تو زیادی حساسی در برابر ناراحتی‌هات واکنش نشون میده، خبری ازت نمیگیره، خبری ازش میگیری با تاخیر، سرد و کوتاه جواب میده، دائما این فکر رو تو سرت میچرخونه که چیزی از بقیه کم داری، دیگه چجوری ثابت کنه دوست نداره؟

‏یک جمله‌ای که در چندسال اخیر به ادبیاتم اضافه شد “دوست ندارم در موردش حرف بزنم” بوده.
جمله‌ی کاربردی و صادقانه‌ای هست.
بهتر از صد تا دروغ و توجیه و آسمون ریسمون. بهتون توصیه می‌کنم.

قشنگ ترین جمله ایی که خوندن:

اکنون زمان زندگی‌ست ، تاخیر را باور نکن!
• |.

Not proud of my actions recently but I'm really trying to be better.

به کارهای اخیرم افتخار نمیکنی اما واقعا سعی میکنم بهتر شوم...

هر چی بیشتر چیزهای غلط زندگیت رو تحمل کنی ، رسیدن به چیزهای درستِ زندگیت رو بیشتر به تاخیر میندازی

هرچی بیشتر چیزهای غلط زندگیت رو تحمل کنی، رسیدن به چیزهای درست زندگیت رو بیشتر به تاخیر می‌ندازی.

Recently, I've had enough of the taste of everything and I can't remember the original taste of anything.

اخیراً از بس توو مزه‌ی همه‌چی غصه قاطی بوده که طعم اصلی هیچ‌چیز خاطرم نیست.

ذوقت رو کور میکنه، بهت توجه نمیکنه، با گفتن تو زیادی حساسی در برابر ناراحتی‌هات واکنش نشون میده، خبری ازت نمیگیره، خبری ازش میگیری با تاخیر، سرد و کوتاه جواب میده، دائما این فکر رو تو سرت میچرخونه که چیزی از بقیه کم داری، دیگه چجوری ثابت کنه دوست نداره؟


«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی »
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی »