یه جا هما تو سریال تاسیان میگه:
«خیلیا دلشون می خواسته دریا بشن ، انقدر راکد موندن که مرداب شدن»

حکایت خیلیامونه که می خواستیم زندگی کنیم ، دریا باشیم ! اما امان از سرنوشت...

𝑺𝒐𝒎𝒆𝒕𝒊𝒎𝒆𝒔 𝑰 𝒄𝒂𝒏’𝒕 𝒃𝒆𝒍𝒊𝒆𝒗𝒆 𝒑𝒆𝒐𝒑𝒍𝒆 𝒉𝒂𝒗𝒆 𝒉𝒂𝒅 𝒕𝒉𝒆 𝒉𝒐𝒏𝒐𝒓 𝒐𝒇 𝒆𝒙𝒑𝒆𝒓𝒊𝒆𝒏𝒄𝒊𝒏𝒈 𝒎𝒚 𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒂𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒐𝒔𝒆 𝒕𝒐 𝒉𝒖𝒓𝒕 𝒎𝒆 𝒊𝒏𝒔𝒕𝒆𝒂𝒅

گاهی اوقات نمی‌تونم باور کنم که یه سریا این افتخار نصیبشون شده بود که بتونن عاشق شدن رو با من تجربه کنن ولی به‌جاش تصمیم گرفتن که بهم آسیب بزنن :)🤍

جدی حتی صدم ثانیه‌ای حوصله رابطه چرت و پرت و بی آینده رو ندارم، اگه میای دو سه سال دیگه ازدواج کنیم بگو بیشتر آشنا شیم، اگه هم نه که دست از سرم بردار بزار سریالم رو ببینم.

تو یه قسمتی از سریال در چشم باد وقتی لیلی به بیژن میگه دوستت دارم، بیژن در جوابش میگه:
« انگار دنیا رو گذاشتی تو دستام. »
میخوام بگم دوست داشته شدن توسط کسی که دوستش داری همین‌قدر دلنشینه :)

بامزه‌س یه زمانی چقدر به ارتباطمون با یه سریا خوشبین بودیم.

اگه از سختی‌های تاهل بخوام بگم یکیش اینه که اگه سریالی که دوتایی شروع کردید رو تنهایی ادامه بدید، یه جورایی خائنید:))))

من یه سریا رو تا ابد فقط توی قلبم دوست خواهم داشت و اونا هیچ‌وقت قرار نیست از اینکه یه گوشه‌ای از این دنیا دارن دوست داشته می‌شن، خبردار بشن.

تو مثلِ یه سریالِ پرهیجان و جذاب میمونی که هیچ وقت تمومی نداره و هر روزش یه قسمتِ جدید 🤍

حکایت عشقای امروزی
حکایت سریالهای امروزیه ؛
بی سر و ته تموم میشه!!!
‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌

یه سریا ازت متنفرن
چون تو رقابت مخفیانه‌ای که باهات دارن
همیشه می‌بازن :)