وحشتناکترین قسمت بهم خوردن یک رابطه اونجاست که از خواب بیدار میشی یادت میفته‌ ای وای!!! تموم شده و تنهایی...

من اینطوریم که احمقم، احمقم، احمقم، یهو دیگه احمق نیستم، مهربونم، مهربونم، مهربونم، یهو دیگه مهربون نیستم، میبخشم، میبخشم، میبخشم، یهو دیگه نمیبخشم، اونجا که یهو اتفاق میفته، شاهد بی‌احساس‌ترین ورژن من هستید.

عاشق این مدل نورم که قبل از غروب میفته رو وسایل خونه .

کافیه به یه آدم سواستفاده‌گر اجازه ندی ازت سواستفاده کنه، همونجا نقابش میفته، نه تنها ازت متنفر میشه، بلکه با خشم و پرخاش واکنش نشون میده چون دیگه نمیتونه کنترلت کنه.

دیدی وقت‌هایی که رابطه‌ات با پارتنرت خوبه کلا حالت و زندگیت خوبه؟ موهات کمتر میریزه، پوستت قشنگ‌تر میشه، اشتهات بهتره، راحت‌تر میخوابی، کارها و زندگیت روی روال میفته، بیشتر به خودت میرسی، رابطه‌ات با خانواده گرم‌تر میشه، خوشروتری، پارتنر به شدت روی زندگی تاثیر داره.

تموم شدن هیچوقت تو یه لحظه اتفاق نمیفته، آدم‌ها به مرور واسه هم‌ تموم میشن، مثل من واسه تو، مثل تو واسه من، مثل ما واسه هم.

‏به نظرم یکی از غمگین‌ترین فکت‌هایی که وجود داره و خیلی اتفاق میوفته دوستی‌‌ها یا دوست‌های دوره‌ایه، یه مدت باهاشون خیلی صمیمی میشی، باهاشون کلی حرف میزنی، کلی خاطره میسازی، کلی چیزهای خوب اتفاق میفته، کلی اینتراکشن داری ولی بعد از یه مدت بدون هیچ دلیلی بینتون فاصله میوفته و حتی از هم دیگه خبر هم ندارین.

‏طرف تو رانندگی وقتی ازش سبقت میگیری دو تا ماشین عقب میفته کلی فحش و بدوبیراه بهت میگه حالا ببین تو زندگی اگه ازت عقب بیفته چقدر پشت سرت حرف میزنه.

اصرار نکنید، پافشاری نکنید، بزارید زندگی روال خودش رو بره، اتفاقی بخواد بیفته میفته دیگه، اصرار برای چی؟

‏- باهاش چه نسبتی داری؟
هر وقت کارش گیره یاد من میفته..
..