دعا کن ؛
ولی اگر اجابت نشد ،
با خدا دعوا نکن ؛
میانه‌ات با خدا به هم نخورد ؛
چون تو جاهلی و او عالم و خبیر ...

حاج اسماعیل دولابی

دلهای مومنین که به هم وصل میشود ، آبِ کُر است.
شخصِ تنها
آبِ قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود،
ولی آبِ کُر نه تنها نجس نمیشود،
بلکه مُتَنَجِس را هم پاک می کند ...

"میرزای دولابی"

اگـر مـسافر یک کـشتی
خواب باشد
یا سرش گرم کار خودش باشد،
ناخدا مواظب است
و یک لحظه هم غافـل نیست. پس اگر کشتی تکانی خورد،
نترس
توکل کن...

"میرزا اسماعیل دولابی "

روزی که فهم انسان باز شود ، خواهد دید
که ابتلائات و گرفتاری هایی که خدا برای او پیش آورده است ، چه خیرهایی برای او داشته
و خداوند از رهگذر آنها
محبّتی به او کرده که در خوشی ها و نعمت ها
چنان محبّتی به او نکرده است ..

"میرزا اسماعیل دولابی"

می گویند پسری در خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود .
همه ی اوضاع را به هم ریخته بود .
وقتی پدر وارد شد .مادر شکایت او را به پدرش کرد .
پدر که خستگی داشت . شلاق را برداشت .
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی ریخت است
همه ی در ها هم که بسته است

همین که پدر شلاق را بالا برد
پسر دید کجا فرار کند ؟
راه فراری ندارد ..!
خودش را به سینه ی پدر چسباند .
شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد ...

شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی ریخت است
به سوی خدا فرار کنید ...


"میرزا اسماعیل دولابی"

وقتی کسی را همه طرد کردند،
آن وقت
خدا او را پناه می دهد و می گوید خودم تو را می خواهم.

کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی
اُدنُ مِنِّی، اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی

همه ی گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛
به من نزدیک شو،
به من نزدیک شو،
به من نزدیک شو....

" میرزا اسماعیل دولابی "

دلبستگی به دنیا انسان را عوض می کند؛ پَست می کند.
بعضی ها خیال می کنند خانه گرفته اند، خانه آن ها را گرفته؛ فکر میکنند ماشین گرفته اند، ماشین آن ها را گرفته؛خیال می کنند سیگار می کشند، بلکه سیگار آن ها را می کِشَد...

"میرزا اسماعیل دولابی"

از این همه حسن و زیبایی بگو که در اطرافت و در همه‌ی دنیا پُر است،
از خوشگل‎ها بگو ...،
نمی‎دانم در بین این همه حسن و جمال
از کجا زشت پیدا می‎کند و از آن صحبت می‎کند
و مرتکب غیبت می‎شود؟
ان‎شاء‎الله ذاتت طوری ادب شود که
جز حسن و
جمال و
کمال نبینی و
جز از خوبی و زیبایی نگویی...

" میرزا اسماعیل دولابی"

گاهی اوقات
خوبان که می خواهند کسی را به خود راه دهند ،
کاری می کنند که همه دستِ رد به سینه ی او بزنند و طردش کنند .

حضرت یوسف هم برای اینکه بنیامین را نزد خود نگه دارد کاری کرد که او را دزد خواندند و همه طردش کردند ،
پس اگر برای تو هم چنین حالتی پیش آمد وهمه دست رد به سینه ات زدند و طردت کردند ،
توجه داشته باش که آن عزیز برای اینکه کسی را نزد خود راه دهد ، ممکن است چنین کاری بکند ...

" میرزا اسماعیل دولابی "

اگـر مـسافر یک کـشتی
خواب باشد
یا سرش گرم کار خودش باشد،
ناخدا مواظب است
و یک لحظه هم غافـل نیست. پس اگر کشتی تکانی خورد،
نترس
توکل کن...

"میرزا اسماعیل دولابی "