ولی قبول داری بعضی آدمها حیفت میکنن؟ حرف و عملشون یکی نیست، اعتمادت رو، احساست رو، قلبت رو، حال خوبت رو، حتی قنج رفتن دلت رو حیف میکنن، کاش آدمها رو با حرفهاتون و کارهاتون حیف نکنید.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی عملش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ولی قبول داری بعضی آدما حیفت میکنن؟
حرف و عملشون یکی نیست، اعتمادتو، احساستو، قلبتو، عقلتو، حال خوبتو، حتی قنج رفتن دلتو حیف میکنن
کاش آدما رو با حرفاتون و کاراتون حیف نکنید...
. .
ولی قبول دارید بعضی آدما حیفت میکنن؟
حرف و عملشون یکی نیست، اعتمادتو، احساستو، قلبتو، عقلتو، حال خوبتو، حیف میکنن...
کاش آدما رو با حرفاتون و کاراتون حیف نکنید...
دلیل اعتماد نداشتنم به آدما اینه که فقط بلدن خوب حرف بزنن، هیچکدومشون پای عملش نیستن.
Be very careful of people whose words don't match their actions
خیلی مراقب آدمایی باش که حرفشون با عملشون یکی نیست
• |.|
آدم گرون بهت صداقت و خیال راحت میده . حرف و عملش یکیه، با عرضه و امنه، تکلیفش روشنه .
آدمایی که باید بیشتر براشون وقت بذاری:
۱. اونایی که میتونی درمورد هدفات باهاشون صحبت کنی
۲. اونایی که قضاوتت نمیکنن
۳. اونایی که به فکر خیر و صلاحت هستن
۴. اونایی که میتونی درکنارشون خود خودت باشی
۵. اونایی که به آیندهت امیدوارن
۶. اونایی که حرف و عملشون به یه شکله
۷. اونایی که روت حساب جدا باز میکنن
۸. اونایی که سرشون تو کار خودشونه
۹. اونایی که یهو رنگ عوض نمیکنن
۱۰. اونایی که دوست دارن حالت خوب باشه
۱۱. اونایی که نسبت بهت حسادت نمیکنن
. .
وقتی که کوچک بودم شبی مادرم از من خواست
تا از حیاط پشتی ظرفی را بیاورم.
از حیاط پشتی می ترسیدم.
اما مادرم گفت که باید شجاع باشم.
به او گفتم که می ترسم.
مادرم گفت: شجاعت احساس نیست، عمل است.
من در حالی که تا حد مرگ می ترسیدم و تقریبا تمام مسیر را می دویدم،
شجاعانه موفق شدم در دل تاریکی ظرف را پیدا کنم
وبرای مادرم بیاورم.
آن شب فهمیدم انسان با عملش می تواند شجاعت خود را ثابت کند.
بزرگى با شاگردش از باغى ميگذشت.چشمشان به يک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين...مقدارى پول درون ان قرار بده شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همين که پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را ديد با گريه ،فرياد زد خدايا شکرت خدايي که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و به در فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويي به نزد انها باز گردم و همين طور اشک ميريخت..استاد به شاگردش گفت هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستاني
در یک جای دور پیرمردی نارنجی پوش با عجله وارد بیمارستان شد و کودکی را روی دست داشت.. به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید..
پرستار گفت:این بچه احتیاج به عمل دارد.. هزینه ی عمل را باید بپردازید..
مرد گفت:اما من پولی ندارم.. یه ماشین با این بچه تصادف کرد و فرار کرد.. پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.. شما عملش کنید ؛من پول عمل رو تا شب براتون میاورم..
دکتری که باید عمل رو انجام میداد بدون اینکه به اون کودک نگاهی بیندازد گفت:این قانونه بیمارستانه ؛ هزینه ی عمل از قبل باید پرداخت شود...
صبح روز بعد همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیـــــروزش می اندیشید...
خيلي ناراحت كننده ست ...