کپشن های مربوط به انروز

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی انروز

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

انروز که سهراب نوشت
تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
چه شقایق باشی
چه گل پیچک و یاس زندگی باید کرد
زندگی اجباریست...

:

در عالم کودکی به مادرم قول دادم ،
که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.
مادرم مرا بوسید.
و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .
مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .
ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم .
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم !
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم .
ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛
کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود .
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی !
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ،
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود .
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم .
آخر من خودم مادر شده بودم ...

منم اگرمادر بشم قطعا همین حس رو خواهم داشت.....ولی شاید غیرممکن باشه این خواسته!

در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی..

نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم.
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم..
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد...

سالها گذشت و یکی آمد...
یکی که تمام جان من بود...
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی...
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم.
او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم...
آخر من خودم مادر شده بودم...

انروز که سقف خانه ها چوبی بود،
گفتار و عمل در همه جا خوبی بود!
امروز بنای خانه ها سنگ شده،
دلها همه با بنا هماهنگ شده

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید .
روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد

تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!

وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

انروز, سهراب, نوشت, شقایق, زندگی, باید, خبری, نداشت, باشی, پیچک, اجباریست, عالم, کودکی, مادرم, دادم, همیشه, بیشتر, دوست, نداشته, باشم, بوسید, توانی, عزیزم, گفتم, توانم, پدرم, خواهر, برادرم, دارم, نوجوان, دوستی, داشتم, کردم, معلمی, شیفته, بودم, اندازه, بزرگتر, عاشق, خیال, وقتی, خودم, کدامیک, داری, انتخاب, سالها, گذشت, تمام, همانروز, شادمانی, خندید, دیدی, نتوانستی, هرچه, دنیا, خواستم, آمدنش, سلطان, توانستم, دوران, کودکیم, اگرمادر, قطعا, همین, خواهم, شاید, غیرممکن, باشه, خواسته, خانه, چوبی, گفتار, خوبی, امروز, بنای, دلها, هماهنگ, روزی, کوری, پلههای, ساختمانی, نشسته, کلاه, تابلویی, کنار, پایش, قرار, داده, خوانده, میشد, هستم, لطفا, کنید, روزنامه, نگارخلاقی, میگذشت, نگاهی, انداخت, داخل, بدون, اینکه, اجازه, بگیرد, برداشت, برگرداند, اعلان, دیگری, گذاشت, انجا, برگشت, متوجه, اسکناس, صدای, قدمهای, خبرنگار, شناخت, نوشته, بگوید, جواب, مهمی, نبود, نوشتم, لبخندی, ادامه, هیچوقت, ندانست, بهار, نمیتوانم, آنرا, ببینم, کارتان, نمیتوانید, ببرید, استراتژی, تغییر, بدهید, خواهید, بهترینها, خواهد, باور, باشید, برای,