ببخشید شما هم تنهایی خار و خفیفتون کرده و
از پا درتون آورده یا این عادی نیست؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی درتون
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
از آدمایی که قدرتون رو نمیدونن فاصله بگیرید خودتون رو نجات بدید.
۱۳ بدرتون مبارک ..
قلبم واسه تو نفسم ..
کامل گوش کن،عاشقش میشی.
راحت گوش کن،فقط کلیک کن.️
.سیزده تون بدر
.دشمنانتون در به در
.رفقاتون گل به سر
.گرفتاریاتون زود بدر
.خوشیهاتون هزار برابر
. سیزده بدرتون مبارک.
من...
به آغاز زمین نزدیکم...
نبض گل را می گیرم
آشنا هستم با...
سرنوشت تر آب
عادت سبز درخت
" سیزده بدرتون پر از شادی و خبرهای خوش "
گاهی دست مادرتون رو بگیرید و آخر هفته ها...
.
.
.
.
.
با یه گل و شیرینی برید خاستگاری...!!! :D
آلزایمر مادر
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.” گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!” گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!” خجالت کشیدم …!
حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودند!
آبنات رو برداشت ،گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم: “مادر جون ببخش، فراموش کن.”
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت: “چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”
در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب می گفت: “گاهی چه نعمتیه این آلمیزر…!”
به جای شبخیر میگید gn ؟
کِنگریجولیجنز بر فادرتون با این اجوکیشین اند ترینینگ :D
کاﺭﺷﻨﺎﺱ ﺗﻮ ﺗﯽ ﻭﯼ ﻣﻴﮕﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺳﺖ ﭘﺪﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺒﻮﺳﻴﺪ ﺑﺬﺍﺭﻳﺪ ﻋﺎﺩﺕ ﺷﻪ.
نمیدونه ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﻫﻢ ﺍﻳﻨﮑﺎﺭﻭ ﮐﻨﻰ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺷﮏ ﻣﻰ ﮐﻨﻪ ﺟﻴﺒﺎﺗﻢ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻩ ﺑﺒﻴﻨﻪ ﭼﻰ ﺯﺩﻯ!
هنگام بغض یک زن بهش نزدیکتر بشید!
و موقع بغض یک مرد ازش فاصله بگیرید!
قـبل خــواب هم حتمـا مـسـواک بـزنـیـد!
به پدر و مادرتونم نیکی کنید!
همین دیگه...
فعلا نصیحتی ندارم
حجابتم رعایت کن:|