کپشن های مربوط به نالان

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نالان

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

سخن عشق من افتاده به هر انجمنی
درد این قصه نشسته به دل یاسمنی

برکه را گرچه گرفته همه جا مهر سکوت
به همه چه تو فقط جان من و عشق منی

چه شود گرمی دستان تورا نوش کنم
بعد از آن من بروم تا که کنم کوه کنی

چه شود باز بغل باشد و من باشم و تو
تا ببافی به تنم از تن خود پیرهنی

من همان بلبل شوریده ی نالان توام
تو ولی یک رز زیبا به سرای چمنی

من فقط حرف تورا در همه عالم زده ام
هیچ جایی نزدم جز تو و حسنت سخنی

مجردها در آرزوی ازدواج
متاهلها دلگیر ازهمسر
شاغلان نالان ازشغلشان
بیکارها دنبال شغل
فقرا درحسرت ثروتمندان
ثروتمندان پر از دغدغه
وهیچکس نمی داند
تنها فرمول خوشبختی
قدردانستن داشته هاست

هیچ آدمی یک شبه تصمیمات بزرگ نمی‌گیرد
مجردها در آرزوی ازدواج
متاهل ها دلگیر از همسر
شاغلان نالان ازشغلشان
بیکارها دنبال شغل !

فرمول خوشبختی
قدردانستن داشته هاست !

سید محمدحسین بهجت تبریزی (زاده ۱۲۸۵ - درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است.

استاد شهریار در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.



خراب از باد پائيز خمارانگيز تهرانم

خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

خدايا خاطرات سرکش يک عمر شيدايي

گرفته در دماغي خسته چون خوابي پريشانم

خيال رفتگان شب تا سحر در جانم آويزد

خدايا اين شب آويزان چه مي خواهند از جانم

پريشان يادگاريهاي بر بادند و مي پيچند

به گلزار خزان عمر چون رگبار بارانم

خزان هم با سرود برگ ريزان عالمي دارد

چه جاي من که از سردي و خاموشي ز مستانم

سه تار مطرب شوقم گسسته سيم جانسوزم

شبان وادي عشقم شکسته ناي نالانم

نه جامي کو دمد در آتش افسرده جان من

نه دودي کو برآيد از سر شوريده سامانم

شکفته شمع دمسازم چنان خاموش شد کز وي

به اشک توبه خوش کردم که مي بارد به دامانم

گره شد در گلويم ناله جاي سيم هم خالي

که من واخواندن اين پنجه پيچيده نتوانم

کجا يار و دياري ماند از بي مهري ايام

که تا آهي برد سوز و گداز من به يارانم

سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش

شب پائيز تبريز است در باغ گلستانم

گروه کودکان سرگشته چرخ و فلک بازي

من از بازي اين چرخ فلک سر در گريبانم

به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بي حاصل

به چرخ افتاده و گوئي در آفاقست جولانم

چه دريايي چه طوفاني که من در پيچ و تاب آن

به زورقهاي صاحب کشته سرگشته مي مانم

ازين شورم که امشب زد به سر آشفته و سنگين

چه مي گويم نمي فهمم چه مي خواهم نمي دانم

به اشک من گل و گلزار شعر فارسي خندان

من شوريده بخت از چشم گريان ابر نيسانم

کجا تا گويدم برچين و تا کي گويدم برخيز

به خوان اشک چشم و خون دل عمريست مهمانم

فلک گو با من اين نامردي و نامردمي بس کن

که من سلطان عشق و شهريار شعر ايرانم

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
رفتم که داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو که چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشی و ظلمت چو نور صبح
بیرون فتاده بود یکباره راز ما
رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی
من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر
روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش
در دامن سکوت بتلخی گریستم
نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم

باز باران با ترانه
میخورد بر بام خانه
یادم آمد کربلا را،
دشت پرشور و بلا را،
گردش یک ظهر غمگین،
گرم و خونین،
لرزش طفلان نالان،
زیر تیغ و نیزه ها را،
با صدای گریه های کودکانه
وندرین صحرای سوزان،
میدود طفلی سه ساله
پر زناله ، دلشکسته ، پای خسته
باز باران ، قطره قطره،
میچکد از چوب محمل،
آخ باران
کی بباری برتن عطشان یاران
ترکنند از آن گلو را
آخ باران .. آخ باران

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

افتاده, انجمنی, نشسته, یاسمنی, برکه, گرچه, گرفته, سکوت, گرمی, دستان, تورا, بروم, باشد, باشم, ببافی, پیرهنی, همان, بلبل, شوریده, نالان, توام, زیبا, سرای, چمنی, عالم, جایی, نزدم, حسنت, سخنی, مجردها, آرزوی, ازدواج, متاهلها, دلگیر, ازهمسر, شاغلان, ازشغلشان, بیکارها, دنبال, فقرا, درحسرت, ثروتمندان, دغدغه, وهیچکس, داند, تنها, فرمول, خوشبختی, قدردانستن, داشته, هاست, آدمی, تصمیمات, بزرگ, نمیگیرد, محمدحسین, بهجت, تبریزی, زاده, ۱۲۸۵, درگذشته, ۱۳۶۷, متخلص, شهریار, شاعر, ایرانی, آذربایجان, زبانهای, ترکی, فارسی, سروده, استاد, بهدنیا, وصیتش, همین, سپرده, معاصر, نامگذاری, کردهاند, خراب, پائيز, خمارانگيز, تهرانم, بهار, آشوب, شمرانم, خدايا, خاطرات, سرکش, شيدايي, دماغي, خسته, خوابي, پريشانم, خيال, رفتگان, جانم, آويزد, آويزان, خواهند, بادند, پيچند, گلزار, خزان, رگبار, بارانم, ريزان, عالمي, دارد, سردي, خاموشي, مستانم, مطرب, شوقم, گسسته, جانسوزم, شبان, وادي, عشقم, شکسته, نالانم, جامي, افسرده, دودي, برآيد, شوريده, سامانم, شکفته, دمسازم, چنان, توبه, کردم, بارد, دامانم, گلويم, ناله, خالي, واخواندن, پنجه, پيچيده, نتوانم, دياري, ماند, مهري, ايام, گداز, يارانم, آبشار, دلکش, قلعه, تبريز, گلستانم, گروه, کودکان, سرگشته, بازي, گريبانم, مغزم, جعبه, فرنگ, حاصل, گوئي, آفاقست, جولانم, دريايي, طوفاني, زورقهاي, صاحب, کشته, ازين, شورم, امشب, آشفته, سنگين, گويم, فهمم, خواهم, دانم, فارسي, خندان, گريان, نيسانم, گويدم, برچين, برخيز, عمريست, مهمانم, نامردي, نامردمي, سلطان, شهريار, ايرانم, رفتم, ببخش, نداشت, راهی, گریز, برایم, نمانده, آتشین, امید, وادی, گناه, جنونم, کشانده, بوسه, اشکهای, دیده, شستشو, تمام, بمانم, نگفته, بخود, آبرو, نیاز, خموشی, ظلمت, بیرون, یکباره, قطره, لابلای, دامن, شبرنگ, زندگی, سیاهی, نشان, فارغ, کشمکش, روشن, گریان, گریختم, خنده, وحشی, بستر, وصال, آغوش, آزرده, ملامت, وجدان, سینه, حرارت, سوزان, بسوز, دیگر, سراغ, شعله, مگیر, خواستم, سرکشی, مرغی, بسته, اسیر, روحی, مشوشم, خویش, بتلخی, گریستم, پشیمان, دیدم, لایق, نیستم, ترانه, میخورد, خانه, یادم, کربلا, پرشور, گردش, غمگین, خونین, لرزش, طفلان, نیزه, صدای, گریه, کودکانه, وندرین, صحرای, میدود, طفلی, ساله, زناله, دلشکسته, میچکد, محمل, بباری, برتن, عطشان, یاران, ترکنند,