خیابون ها حافظه دارن
اونا تاریخ و قصهی
مردم رو نگه میدارن 🤍
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی قصهٔ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
او رفیق واقعی من است
او برخلاف دیگران که تا وقتی داستان و قصهات را میشوند میروند ، کنار من ماند
تنها کسی که اندوه مرا انکار نکرد و بارها به داستان های تکراری من گوش کرد تا من خالی شوم ، تنها کسی که خنده های مرا باور نکرد و غم مرا فهمید
تنها کسی که میتوانم با او راجع به چیز هایی حرف بزنم که بقیه نه میفهمند ، نه درک میکنند 🤍
♡
"ابقَ قویّا،
فَقِصّتُکَ لم تَنتَهی بعد..."
قوی بمون،
قصهت هنوز تموم نشده...
محبوبم
تمام حرفها یک طرف ، همهی ترانهها ، قصهها ، همهی نوشتهها یک طرف ، شکل ماهِ شما هم یک طرف .️
- محمدصالح علاء
♡
وقتی از پذیرش خودت فرار میکنی، ناخودآگاه دنبال آدمهایی میگردی که تو رو هم نپذیرن،
تا قصهی کهنهی طرد شدنت رو تکرار کنی!
Leaving didn’t bring peace, staying didn’t bring salvation
This is the story of every heart torn between two worlds.
رفتن آرامش نداد، ماندن نجات نداد…
این است قصهی هر دلی که میان دو جهان پاره شده است.
الهه حسیننژاد رو کشتن…
ولی قصهی تلخ ما،
خیلی وقته شروع شده.
یه زن دیگه،
یه زندگی دیگه،
و یه درد تکراری...
ما فقط عزادار یه آدم نیستیم،
ما عزادار امنیتی هستیم
که هر روز ازمون گرفته میشه.
الهه رفت،
اما ترسی که پشت چشمهامونه،
هنوز اینجاست…
باید همینجا بودی. باید این باد بازیگوش اردیبهشت ،
آواره میشد بین موهات و گردنات
باید انگشتِ دستان بیقرار من، به چیدنِ بوی برگهای چنار، به پوستِ صورتات یورش میبرد...
باید برات از قصههای سرگردان مغزم میگفتم و تو گوش میکردیام...
باید همینجا بودی ... باید تنها نبودم...
این نسیم بازیگوش اردیبهشت ماه نبودنت را بدجور زبان درازی میکند ...
#علی_سلطانی
استاد گلشیری تو یکی از کتابهاش نقل به مضمون نوشته بود: «بابا من اصلا زن گرفتم که وقتی شب میرسم خونه براش خاطرات زندگیم رو بگم.»
و من باهاش موافقم. اشتیاق به قصهی دیگری٬ مقدمه خلق قصههای تازه است.
یکی از بزرگترین حسنهای ادبیات همین که تمرین میکنیم شنونده قصه باشیم.
سیارهی ما،
دیگر نیازی به آدمهای موفق ندارد!
این سیاره به شدت نیازمند افراد صلح جو، درمانگر، ناجی، قصهگو و عاشق است!