کپشن های مربوط به پرهای

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پرهای

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

خورشیــــد با پرهای طلایی اش به نوازش چشم هایت آمده ٠٠٠.
پرندگان برایت آواز مهر سرداده اند ،
دنیا در پشت پنجره در انتظار توست
از خواب ناز بیدار شو ای دردانه زمین

#زهرا_سرکارراه

. کپشنِ خاص .

- شبها
به وقت خواب ،
به بالشم فکر میکنم
که پرهای هزاران پرنده
بی هیچ گناهی
در آن رنده شده است..
و ادامه ی پروازشان را
بی هیچ مقصدی
به رویاهای من
سپرده اند..!

#مهدی_حاتمی

وقتی کبوتری شروع به معاشرت
با کلاغها می کند...
پرهایش سفید می ماند،
ولی قلبش سیاه میشود!...
دوست داشتن کسی
که لایق دوست داشتن نیست...
اسراف محبت است...!

"قلب"
قاصدکی ست که اگر پرهایش را بچینی،
دیگر به آسمان اوج نمیگیرد،..
"قلب"
برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد،...
"قلب"
اگر بتواند کسی رادوست بدارد،
خوبی ها و
حتی زخم زبانهایش را
نقش دیوارش میکند،..
حال ،
اینکه قلب چیست، بماند...!
فقط این را میدانم؛
"قلب"
وسعتی دارد
به اندازه ی ❤️حضورخدا...❤️
من مقدس تر ازقلب ،
سراغ ندارم.....

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.

'ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺷـــــﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ!!
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺨــــﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻢ!
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﯾﻮﻧــــﺠﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ!
ﺍﻣــــﺎ ﺩﻟـــــﯽ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﻧﮑﻨﻢ!

ﮔﺮﮔﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻡ ﺍﻣــــﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ،
ﮐﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺫﺍﺕ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻫـــــﻮﺱ!

ﺧﻔﺎﺵ ﺑﺎﺷﻢ، ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺮﺩﺵ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﮐﻮﺭ...
ﺍﻣﺎ ﺧـــــﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﭘﺮ ﻧﮑﻨـــﻢ!

ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﮐﻨﻢ....
ﺍﻣﺎ ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻧﮑﻨــــﻢ ﻭ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺪﺳـــﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ!

ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺷﺎﯾـــﺪ...
ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﻮﻫﯿــــــﻦ...
ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ "ﺍﻧﺴــــﺎﻥ" ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ!

دو تا پیرمرد با هم قدم می زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.
پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود،
هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»
پیرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا... اسم رستوران چی بود؟»
پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشره ای هست،
پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش
می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چیه؟
پیرمرد دوم: پروانه
پیرمرد اول: «آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه!
اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟

پرواز هم دیگر

رویای آن پرنده نبود

دانه دانه پرهایش را چید

تا بر این بالش

خواب دیگری ببیند.

من دوستی دارم
دوست من روستازاده است
علف‌ها را می‌شناسد
بوی گل‌ها را می‌فهمد
رنگ شاپرک‌ها را می‌داند
و از فاصله‌های دور می‌خواند:
شاپرکی را می‌بینم
که روی پرهای بنفش،
لکه‌های زرد مرطوب دارد
دوست من
از اهالی قریه‌ای گمنام است

من دوستی دارم
دوست من علف‌ها را در من می‌بیند
بوی گل‌ها را از من می‌بوید
و به من می‌گوید :
دهکده‌ی کوچک من
به دهکده‌ی من بیا ..

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

خورشید, پرهای, طلایی, نوازش, هایت, آمده, پرندگان, برایت, آواز, سرداده, دنیا, پنجره, انتظار, توست, خواب, بیدار, دردانه, زمین, کپشنِ, شبها, بالشم, میکنم, هزاران, پرنده, گناهی, ادامه, پروازشان, مقصدی, رویاهای, سپرده, مهدیحاتمی, وقتی, کبوتری, شروع, معاشرت, کلاغها, پرهایش, سفید, ماند, قلبش, سیاه, میشود, دوست, داشتن, لایق, نیست, اسراف, محبت, قاصدکی, بچینی, دیگر, آسمان, نمیگیرد, برکه, آرامشش, نگاه, میخورد, بتواند, رادوست, بدارد, خوبی, زبانهایش, دیوارش, میکند, اینکه, چیست, بماند, میدانم؛, وسعتی, اندازه, حضورخدا, مقدس, ازقلب, سراغ, ندارم, مورد, همسایه, شایعات, زیادی, ساخت, پراکندن, اطرافیان, باخبر, شدند, شخصی, برایش, شایعه, ساخته, صدمه, دچار, مشکلات, بعدها, متوجه, شایعاتی, دروغ, بوده, وضعیت, پشیمان, حکیمی, بگیرد, شاید, جبران, بازار, مسیر, جاده, نزدیک, زندگی, متعجب, فردای, حالا, بیاور, بیشتر, پیدا, نکرد, جواب, انداختن, ساده, کردن, آنها, همین, سادگی, همانند, هایی, ساختی, انجام, کامل, ممکن, پیرمرد, جلوتر, همسرهاشون, کنار, آرومی, بودن, دیروز, رستوران, رفتیم, خیلی, تمیز, کلاس, کیفیت, غذاش, قیمت, مناسب, جالب, لازم, بریم, اونجا, خودش, فشار, آورد, چیزی, یادش, نیومد, پرسید, ببین, حشره, بزرگ, خوشگلی, داره, خشکش, خونه, عنوان, تابلو, دارن, اسمش, پروانه, فریاد, پیرزنها, رستورانی, رویای, نبود, دیگری, ببیند, دوستی, روستازاده, علفها, میشناسد, گلها, میفهمد, شاپرکها, میداند, فاصلههای, میخواند, شاپرکی, میبینم, بنفش, لکههای, مرطوب, اهالی, قریهای, گمنام, میبیند, میبوید, میگوید, دهکدهی, کوچک,