کپشن های مربوط به پشتیش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پشتیش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

« یک بچه ی کوچیک می خواست خدا رو ببینه . اون میدونست که برای دیدن خدا راه درازی در پیش داره . لوازمش رو برداشت و سفرش رو شروع کرد . کمی که رفت , با پیرزنی روبرو شد . پیرزن توی پارک نشسته بود و به چند تا کبوتر زل زده بود . پسر کنار او نشست و کوله پشتیش رو باز کرد . تازه می خواست جرعه ای از نوشیدنی ش رو بنوشه که احساس کرد پیرزن گرسنه س . پسرک به اون تعارف کرد .پیرزن با تشکر زیاد , قبول کرد و لبخندی زد . لبخند او برای پسرک آن قدر زیبا بود که هوس کرد دوباره آن را ببیند . پس دوباره تعارف کرد و دوباره پیرزن به او لبخند زد . پسرک بسیار خوشحال بود . آنها تمام بعدازظهر را به خوردن و تبسم گذراندند , بدون گفتن حرفی . با تاریک شدن هوا پسرک احساس خسته گی کرد , بلند شد و آماده ی رفتن شد . چند قدم که برداشت دوباره به سوی پیرزن دوید و او را در آغوش گرفت و پیرزن هم لبخند بسیار بزرگی زد . هنگامی که پسر به خانه اش برگشت , مادرش از چهره ی شاد او متعجب شد پرسید : چی شده پسرم که این قدر خوشحالی ؟ پسر جواب داد : من با خدا نهار خوردم و قبل از واکنش مادرش اضافه کرد : می دونی مادر , اون قشنگترین لبخندی رو داشت که من تا حالا دیده ام . و اما پیرزن نیز با قلبی شادمان به خانه اش بازگشت پسرش با دیدن چهره ی بشاش او پرسید : مادر , چی تو رو امروز این جور خوشحال کرده ؟ و اون جواب داد : من امروز با خدا غذا خوردم . و ادامه داد : اون از اون چیزی که انتظار داشتم جوان تر بود ما نمی دانیم خدا چه شکلی است .
مردم به خاطر دلیلی به زندگی ما وارد می شوند ؛ بله یک دلیل .
پس چشمان وقلبهای تان را باز کنید . ممکن است هر جا با خدا روبرو شوید »

یک بابایی داشته از سر کار برمیگشته خونه، یهو میبینه یک جمع عظیمی دارن تشییع جنازه میکنند، منتها یجور عجیب غریبی: اول صف یک سری ملت دارن دو تا تابوت رو میبرن، بعد یک یارو مرده با سگش راه میره، بعد ازون هم یک صف 500 متری ملت دارن دنبالشون میرن. یارو کف میکنه، میره پیش جناب سگ دار، میگه: تسلیت عرض میکنم قربان، خیلی شرمندم...میشه بگید جریان چیه؟ یارو میگه: والله تابوت جلوییه خانممه، پشتیش هم مادر خانومم... هردوشون رو دیشب این سگم پاره پاره کرده! مرده ناراحت میشه، همینجور شروع میکنه پشت سر یارو راه رفتن، بعد از یک مدت برمیگرده میگه: ببخشید من خیلی براتون متاسفم، میدونم الانم وقت پرسیدن اینجور سوالا نیست، ولی ممکنه من یک شب سگ شما رو قرض بگیرم؟! مرده یک نگاهی بهش میکنه، اشاره میکنه به 500 متر جمعیتی پشت سر، میگه: برو ته صف!

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کوچیک, خواست, ببینه, میدونست, برای, دیدن, درازی, داره, لوازمش, برداشت, سفرش, شروع, پیرزنی, روبرو, پارک, نشسته, کبوتر, کنار, کوله, پشتیش, تازه, جرعه, نوشیدنی, بنوشه, احساس, گرسنه, پسرک, تعارف, تشکر, زیاد, قبول, لبخندی, زیبا, دوباره, ببیند, بسیار, خوشحال, آنها, تمام, بعدازظهر, خوردن, تبسم, گذراندند, بدون, گفتن, حرفی, تاریک, خسته, بلند, آماده, رفتن, دوید, آغوش, گرفت, بزرگی, هنگامی, خانه, برگشت, مادرش, چهره, متعجب, پرسید, پسرم, خوشحالی, جواب, نهار, خوردم, واکنش, اضافه, دونی, قشنگترین, حالا, دیده, قلبی, شادمان, بازگشت, پسرش, بشاش, امروز, کرده, ادامه, چیزی, انتظار, داشتم, جوان, دانیم, شکلی, مردم, خاطر, دلیلی, زندگی, وارد, شوند, چشمان, وقلبهای, کنید, ممکن, شوید, بابایی, داشته, برمیگشته, خونه, میبینه, عظیمی, دارن, تشییع, جنازه, میکنند, منتها, یجور, عجیب, غریبی, تابوت, میبرن, یارو, مرده, میره, ازون, متری, دنبالشون, میرن, میکنه, جناب, میگه, تسلیت, میکنم, قربان, خیلی, شرمندم, میشه, بگید, جریان, والله, جلوییه, خانممه, خانومم, هردوشون, دیشب, پاره, ناراحت, همینجور, برمیگرده, ببخشید, براتون, متاسفم, میدونم, الانم, پرسیدن, اینجور, سوالا, نیست, ممکنه, بگیرم, نگاهی, اشاره, جمعیتی,