The older you get, the more you realize you don't want to be around drama, stress or conflict. You just want a calm cozy home, good food on your table, and to be surrounded by your favourite people.
سنت که بالاتر می رود ، بیشتر متوجه می شوی که نمی خواهی در اطراف چیزهای غمگین، استرس زا و یا درگیری ها باشی. فقط یک خانه دنج، آرام ، غذای خوب روی میز می خواهی درحالیکه کنار انسان های مورد علاقه ات هستی...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی درحالیکه
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
پسره همهی جزئیات رو یادش میمونه درحالیکه من حتی نمیدونم دربارهی کدوم روز حرف میزنه فقط یادم میاد که قبلاً من هم جزئیات کسی رو بلد بودم و اون همهچیز رو فراموش میکرد.
تا حالا کسی رو ترک کردی درحالیکه هنوز
دوستش داشتی؟
میدونی چی میخوام بگم؟
میخوام بگم گاهی اوقات رها میکنی
و میری، نه اینکه دیگه دوستش نداری بلکه
نمیخوای بیشتر از چشمت بیوفته :(:
من شوهر سیکس پکی نمیخوام
شوهری میخوام که درحالیکه داریم ۷۰اُمین سیخِ جیگرمونو میخوریم
به فکر این باشیم که بعدش بستنی وانیلی بزنیم یا کاکائویی.
لذتبخشتر از اینکه ازت بپرسن «کجا دماغتو عمل کردی؟» در حالیکه عمل نکردی،
اینه که بپرسن «مربی باشگاهت کیه؟»، درحالیکه یه ساعت هم ورزش نکردی.
اغلب قدرت یک لمس
یک لبخند
یک کلمه ی محبت آمیز
یک گوش شنوا
یک تعریف صادقانه
یا
کوچکترین توجه را دست کم
میگیریم
درحالیکه همه ی این ها
قادرند
یک زندگی را از این رو به آن رو
کنند
#لئو_بوسکالیا
چندبار وانمود کردی که مهم نیست، درحالیکه مهمترین واقعهی زندگیت بوده؟
همه مارا از
"چوب خدا" ترساندند؛
ولی!!
یکی !!!
به "بوسه خدا"
امیدوارمان نکرد
درحالیکه خداوند کلامش راهمیشه با "الرحمن والرحیم" آغاز میکند
در این صبح زیبا بارش بوسه های"بی منت" خداوند را برایتان آرزومندم...
بجای اینکه آرزو کنید کاش شخص دیگری بودید
به آن چیزی که هستید افتخار کنید.
هرگز نمی دانید چه کسی به شما می نگریسته
درحالیکه آرزویش این بوده که کاش جای شما باشد...
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...
با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست...
داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم وفکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم.
ما دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود.