𝘼𝙡𝙡 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙧𝙪𝙨𝙝 𝙩𝙤 𝙛𝙖𝙡𝙡 𝙤𝙪𝙩 𝙤𝙛 𝙤𝙪𝙧 𝙚𝙮𝙚𝙨 𝙞𝙨 𝙎𝙩𝙧𝙖𝙣𝙜𝙚.
این همه شتابتون واسه افتادن از چشمامون عجیبه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تابت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
اینکه بشقاب صبحونه ت رو قشنگ بچینی...
توی بطری آب، لیمو بندازی...
برای کتابت بوک مارک بخری...
به کلیدت عروسکای بامزه آویزون کنی...
روی وسایلت استیکر بچسبونی...
میشه شور زندگی...
به نظر بیهوده میاد؛
اما با همینا به زندگی وصل میشی.
. .
تمام سختی هایی که الان شاید از نظر خودت در حقت عادلانه نیست و ناحق هست! شک نکن که در آینده همین زخم های ناشی از سختی ها نقطه ی عطف و سکوی پرتابت میشه!
Today is where your book begins, the rest is still unwritten.
امروز جاییه که کتابت شروع میشه، بقیهش هنوز نوشته نشده.
.࿐
اگر توهم همیشه تو کتابات یه هایلایت برداشتی همه کتابتو زرد کردی جات اینجاست
✿ کپشن خاص ✿
این را دیگر همه ی مردمانِ حاضر در اقلیمِ اطرافم میدانند که هر چند صباح یکبار ، بقچه ام را می اندازم گَلَم و با بغلی از کاغذ باطله راه می افتم میروم پشتِ هیچستان ! همانجا که سهراب بود …
تا شاید بتوانم دور از معاشرت و همهمه ی آدمها ، کمی از خودم را پیدا کنم ! چرا که من میدانم ، هرکجا ازدحام باشد ، صدایِ نور ، عطر آب ، سایه ی گنجشکها و رقص شمعدانی و دستِ خدا … گم میشوند !
در سکوت و غیبت از میانِ مردم است که تو میتوانی بیشتر آسمان را تماشا کنی و صفحات میان کتابت را ببوسی و یک تسبیح برداری و ذکر بگیری که “ چرا هستم !؟ “ و “ آخرین کار پیش از مرگم چه باید باشد ؟ “
و این بار دست از پا دراز تر برگشته ام !
شاید خیال کنید با طوماری حدیث و پند و نصیحت میخواهم آن ته مانده حوصله تان را بجَوَم و از آنچه فهمیده ام بگویم ! نه !
من دریافتم … به خوبی دریافتم …
نه آنقدر بزرگ هیبتم که جهان بی من بخشکد و مردم در نبودم تلف شوند یا در خاطرشان بمانم !
نه آنقدر ناچیزم که نشود لکه ای ، جوهری نور از حضورم بیوفتد روی زمین و جوانه شود ..
دریافتم آدمی همواره چیزی میانِ خوف و رجا بوده ! چیزی بینِ هیچ چیز و همه چیز بودن ! …
دریافتم که باید ما بقیِ ایامِ پیش رویم را به شنیدن بگذرانم … و بپذیرم من از دانستنی ها ، اندکی میدانم !
آن هم این است که :
“ هیچ چیز نمیدانم “
#میم_سادات_هاشمی
- نخند جانم
نخند...
آدم دست و پایِ دلش میانِ چالِ گونه ات میشکند
تو نخند
میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منِ دست و پا شکسته
چطور با یک شهر رو به رو شوم...؟!
رحم کن...
یواشکی بخند ،فقط برای من
#ستایش_قاسمی
. .
- نخند جانم
نخند...
آدم دست و پایِ دلش میانِ چالِ گونه ات میشکند
تو نخند
میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منِ دست و پا شکسته
چطور با یک شهر رو به رو شوم...؟!
رحم کن...
یواشکی بخند ،فقط برای من
#ستایش_قاسمی
. .
I hope I go to heaven so I see you once again :)
﮼آرزومیکنمبرمبهشتتابتونمیهباردیگهببینمت :)
▵⚉⁻ᴱⁿᵈᵖᵃʳᵗ
ترکیب چشمهای خرمایی ات
با موهای پر پیچ و تابت
دیوانه کنندس دلبر