کپشن های مربوط به نخواند

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نخواند

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

من دامپزشکی نخوانده‌ام اما الاغ را از همان صحبت اول می‌شناسم.

- مارک تواین

آدم ها مثل کتاب اند،
از روی بعضی ها باید مشق نوشت،
بعضی را باید چند بار خواند تا
مطالبشان را درک کرد،
ولی بعضی را باید نخوانده کنار گذاشت :):


شدم شاعر که بے پروا بگویم بے تو می‌میرم!
نخواندے شعرهایم را، که از من دست برداری...
#فرشته_تشکری

شیار لبهایت
معراج آیه هایی ست
که در هیچ کتاب مقدسی
نخوانده ام
هر شب
به وحی بوسه هایت
بیدارم.....


‌‎‌

شیار لبهایت
معراج آیه هایی ست
که در هیچ کتاب مقدسی
نخوانده ام
هر شب
به وحی بوسه هایت
بیدارم.....


شبتون زیبا.

انگار برایش هزار و یک شب بودم
مرا هرروزجور دیگری می خواند
گاهی با غم
گاهی با شادی
گاهی نخوانده اسرار می دانست
مرا ورق به ورق بلد بود
گویی خودم را در دیگری یافته بودم

#مینا_حسینی


بـه بهانه کتاب هایت بـا مـن تماس بگیر
بـه بهانه فیلم هایی کـه از اتاقت برداشتـه امـ
بـه بهانه‌ شعرهایی کـه برایم نخوانده ای
بـا مـن تماس بگیر
بـه بهانه بهانه هایی کـه نـداری

در زمان خلافت
تمامی خزانه داری های سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد،می گفت ایرانیان قبل از اسلام هم مردمان پاک دستی بودند.

بارها در سخنانش
انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست...


وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه
از او خواستند که حاکم شود گفت:
"مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید."
اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد.
بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت به خانه روید و مطیع باشید.
گفت: "در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگاهم دارد”.

سعد ابن ابی وقاص،
مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد،
نه خانه را بر سرش خراب کرد، و نه حتی علیه او سخن گفت.

طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند،
نپذیرفت.
چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی) ترک کردند...

کسانیکه با او جنگیدند را “محارب نخواند، گفت:“برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”.


هنگامی که خلیفه شده بود و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود،
مردمانی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند،
با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت،
گفت من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید.
وقتی خلیفه یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان در آن عصر بود، با یک فرد مسیحی اختلاف پیدا کرد و کار به قاضی سپرده شد.
نخواست به زور ، حرف خود را به کرسی بنشاند.
در دادگاه از این که قاضی او را محترمانه صدا کرده و بیشتر به او نگاه می کرد، خشمگین شد
و گفت که من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم، از خدا بترس و عدالت را رعایت کن...
از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی این حکم را پذیرفت.

فردی نابینا را دید که گدایی می کند. گفت چرا به او نمی رسید و کمکش نمی کنید؟
گفتند مسیحی است.
گفت آن زمان که بینا بود و برایتان کار می کرد، از دینش نمی گفتید، حالا او مسیحی شده؟
مقرر کرد که از بیت المال مسلمین هر ماه به او پول بدهند تا مجبور به گدایی نباشد...

هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.

با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.

سکوتي طولاني داشت
و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.

هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.

اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.

کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد
تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.


هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.

هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.

هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.

اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.


نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت....
عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
پيران را بسيار اکرام مي کرد و
با کودکان بسيار مهربان بود....


" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. "

مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود ، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد ، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند.
دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آن را برای صاحب خانه خواند.
" خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار " . صاحب خانه گفت دوباره بخوان!
مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست!!! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی ، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم ...
خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم , نمی بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی ، مثل نفس کشیدن ، مثل دوست داشتن ، مثل پدر ، مادر ، خواهر و برادر ، فرزند ، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم و قدر نمی دونیم در صورتی که هر کدام به تنهایی نعمت های بزرگی هستند .
پروردگارا سپاس از بابت تمام مهرباني هايت و تمام این نعمتهای بی دریغت

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

دامپزشکی, نخواندهام, الاغ, همان, صحبت, میشناسم, مارک, تواین, کتاب, بعضی, باید, نوشت, مطالبشان, کنار, گذاشت, شاعر, پروا, بگویم, میمیرم, نخواندے, شعرهایم, برداری, شیار, لبهایت, معراج, هایی, مقدسی, بوسه, بیدارم, شبتون, زیبا, انگار, برایش, هزار, بودم, هرروزجور, دیگری, گاهی, شادی, اسرار, دانست, گویی, خودم, یافته, میناحسینی, بهانه, هایتبا, تماس, بگیر, فیلم, اتاقت, برداشته, شعرهایی, برایم, نداری, زمان, خلافت, تمامی, خزانه, سرزمین, پهناور, اسلام, ایرانیان, سپرد, مردمان, دستی, بودند, بارها, سخنانش, انتقاد, حاکم, تکلیف, شرعی, وقتی, عثمان, اصرار, شدید, سابقه, خواستند, کنید, سراغ, روید, قاطع, انتخاب, نگفت, خانه, مطیع, باشید, صحنه, بمانید, اظهار, ایمن, نیستم, اینکه, نگاهم, دارد, وقاص, مشروعیت, دولتش, نپذیرفت, بیعت, نکرد, خراب, علیه, طلحه, زبیر, آمدند, مقام, مدینه, تدارک, نمودن, کردند, کسانیکه, جنگیدند, محارب, برادران, مسلمان, مایند, هنگامی, خلیفه, سرکشی, شهرها, رفته, مردمانی, دنبال, پیاده, افتاده, مشایعت, فریاد, انسانی, مانند, هستم, بروید, زندگی, برسید, برابر, تعظیم, بزرگترین, امپراطوری, جهان, مسیحی, اختلاف, پیدا, قاضی, سپرده, نخواست, کرسی, بنشاند, دادگاه, محترمانه, کرده, بیشتر, خشمگین, نباید, فرقی, باشیم, بترس, عدالت, رعایت, آنجایی, شاهدی, ادعای, نداشت, فردی, نابینا, گدایی, کمکش, گفتند, برایتان, دینش, گفتید, حالا, مقرر, المال, مسلمین, بدهند, مجبور, نباشد, رفتن, آرامي, وقار, هرکه, مبادرت, سبقت, نگرفت, چنان, معاشرت, هرکس, گمان, عزيزترين, حضرت, سکوتي, طولاني, نياز, گشود, هرگاه, کاملا, برمي, نشست, محضر, چيزي, ناپسند, ناديده, خطايي, صادر, لغزش, مواخذه, پاسخ, سوالي, مرتبه, تکرار, جوابش, شنونده, مشتبه, نشود, هديه, قبول, اگرچه, اندازه, جرعه, تحسين, تشويق, فرمود, تقبيح, آورد, هرگز, حقير, شمرد, دشنام, نداد, جستجو, اصحاب, بهترين, هايشان, نماز, نمازش, کوتاه, تغيير, افراد, خيرش, بيشتر, ديگران, رسيد, پيران, بسيار, اکرام, کودکان, مهربان, الّلهُمَّ, صَلِّ, عَلَی, مُحَمَّدٍ, وَآلِ, مردی, سکونت, زیاد, راضی, نبود, بنابراین, دوستش, بنگاه, املاک, بفروشد, بازدید, مراجعه, مبنای, مشاهداتش, آگهی, صاحب, باغی, قرار, گرفته, تراس, مشرف, کوهستان, دلباز, پذیرایی, ناهار, خوری, وسیع, دلخواه, خانواده, دوباره, بخوان, اطاعت, فروشی, عمرم, میخواستم, باشم, تعریفش, کردی, نوشته, بودی, دانستم, چنین, خیلی, نعمت, اختیار, داریم, بینیم, آنها, عادت, سلامتی, کشیدن, داشتن, مادر, خواهر, فرزند, دوستان, چیزهای, دیگه, بهشون, کردیم, دونیم, صورتی, کدام, تنهایی, بزرگی, هستند, پروردگارا, سپاس, بابت, مهرباني, هايت, نعمتهای, دریغت,