کپشن های مربوط به تعظیم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تعظیم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

وقتی غمگین هستید، دنیا شما را به سخره میگیرد. وقتی خوشحالید، دنیا به شما لبخند میزند. اما وقتی دیگران را خوشحال میکنید، دنیا به شما تعظیم میکند.

روزی ابوسعید در بیابان به آسیابی رسید.
بر آسیاب سلام کرد،
تعظیم و تکریم نمود.

یارانش با شگفتی دلیل این کار را از او پرسیدند.
ابوسعید گفت:
او خصلت پیامبران را دارد،
اول آن که پای بر زمین دارد و پیوسته در خود سفر می کند.

دوم آن که درشت می گیرد و نرم تحویل می دهد.

کدام یک از شما سخن درشتی را می شنوید و سخنی لطیف باز می گویید؟


ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ:ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ....
ﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻩ ﺑﺎﺭ ... ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺳﺮ ﺁﻥ ﺳﻔﺮﻩ ی ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﭘﺸﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔﻠﯽ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻪیﺧﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬﺎ ، ﺳﺮ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ :
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "
ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ .....!
ﮔﻮﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ آن ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩ
" ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ "

:Alireza

در زمان خلافت
تمامی خزانه داری های سرزمین پهناور اسلام را به دست ایرانیان سپرد،می گفت ایرانیان قبل از اسلام هم مردمان پاک دستی بودند.

بارها در سخنانش
انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست...


وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه
از او خواستند که حاکم شود گفت:
"مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید."
اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد.
بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت به خانه روید و مطیع باشید.
گفت: "در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگاهم دارد”.

سعد ابن ابی وقاص،
مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد،
نه خانه را بر سرش خراب کرد، و نه حتی علیه او سخن گفت.

طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند،
نپذیرفت.
چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی) ترک کردند...

کسانیکه با او جنگیدند را “محارب نخواند، گفت:“برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”.


هنگامی که خلیفه شده بود و برای سرکشی به یکی از شهرها رفته بود،
مردمانی را که به دنبال اسب او با پای پیاده راه افتاده بودند و او را مشایعت می کردند،
با فریاد آن ها را از این کار بر حذر داشت،
گفت من هم انسانی مانند شما هستم، بروید به کار و زندگی خود برسید و فقط در برابر خدا تعظیم کنید.
وقتی خلیفه یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان در آن عصر بود، با یک فرد مسیحی اختلاف پیدا کرد و کار به قاضی سپرده شد.
نخواست به زور ، حرف خود را به کرسی بنشاند.
در دادگاه از این که قاضی او را محترمانه صدا کرده و بیشتر به او نگاه می کرد، خشمگین شد
و گفت که من و فرد مسیحی برای تو نباید فرقی داشته باشیم، از خدا بترس و عدالت را رعایت کن...
از آنجایی که علی شاهدی برای ادعای خود نداشت، قاضی به نفع مسیحی حکم داد و علی این حکم را پذیرفت.

فردی نابینا را دید که گدایی می کند. گفت چرا به او نمی رسید و کمکش نمی کنید؟
گفتند مسیحی است.
گفت آن زمان که بینا بود و برایتان کار می کرد، از دینش نمی گفتید، حالا او مسیحی شده؟
مقرر کرد که از بیت المال مسلمین هر ماه به او پول بدهند تا مجبور به گدایی نباشد...

ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ ...
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ...
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ

☝️ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ,
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ ،
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ،

ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ ..

کاش از انگشتهای دستمان یاد میگرفتیم
یکی کوچک,یکی بزرگ
یکی بلند و یکی کوتاه
یکی قوی تر و یکی ضعیف تر
اما هیچکدام دیگری را مسخره نمیکند
هیچکدام دیگری را له نمیکند
و هیچکدام برای دیگری تعظیم نمیکند
آنها کنار هم یک دست میشوند و کار میکنند
چرا ما انسانها اگر از کسی بالاتر بودیم
لهش میکنیم و اگر از کسی پایینتر بودیم او را میپرستیم
شاید بخاطر همینکه یادمان باشد,
نه کسی بنده ماست,
نه کسی خدای ما,
آری,باید باهم باشیم و کنار هم
آنگاه لذت یک دست بودن را میفهمیم

در تصاویر حکاکی شده بر سنگ های تخت جمشید،
هیچکس عصبانی نیست!
هیچکس سوار اسب نیست!
هیچکس را در حال تعظیم نمیبینید!
در بین این صدها پیکر تراشیده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد!
اینها اصالت ما هستند: مهربانی، خوشرویی، قدرت، احترام، ادب، نجابت

شعر خوانی حمیدرضا برقعی در مدح حضرت محمد (ص) در پی اهانت مجله ی فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اکرم...متن شعر به شرح زیر است...
I Love Muhammad
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد

زنده در گور غزل‎های فراوان باشد


نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت

نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد


سایۀ ابر، پی توست، دلش را مشکن

مگذار این‎همه خورشید هراسان باشد


مگر اعجاز جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد؟


چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی‎ست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد


فکر کن فلسفۀ خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد



*


چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده

از تحیر دهن غار حرا وا مانده


عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد

نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد


شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست

ظرف و مظروف هم اندازۀ یکدیگر نیست


از قضا رد شدی و راه قدر را بستی

رفتی آن‎سوتر از اندیشه و در را بستی


رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید

و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید


عرش از شوق تو جان‎داده، کمی آهسته

جبرئیل از نفس افتاده، کمی آهسته


پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد

چشم تو فاتح اقلیم نمی‎دانم شد


آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز

سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز


شاعر، این سیب حکایات فراوان دارد

چتر بردار که این رایحه باران دارد

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد

چه نیازی ست به اعجاز ، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد ..

چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی

رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته ..

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز

شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد ...

دختره با کلی آرایش برگشته میگه:
واقعاً شما پسرا این دختر چادریا رو از ما بیشتر دوس دارین؟
پسره خیلی رک گفت: آره!!!
دختره جواب داد:
پس اگه دوسشون دارین چرا نگاهشون نمیکنین و سرتون رو میندازین پایین از پیششون رد میشید؟
پسره گفت:
آره تو راس میگی ما نباید سرمون رو پایین بندازیم
اصلا سر پایین انداختن کمه؛!!
باید تعظیم کرد در مقابل یادگار حضرتــــــــ زهــــــــــــرا سلام الله علیها...
به سلامتی همه یادگار های بانو فاطمه زهرا (س)

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

وقتی, غمگین, هستید, دنیا, سخره, میگیرد, خوشحالید, لبخند, میزند, دیگران, میکنید, تعظیم, میکند, روزی, ابوسعید, بیابان, آسیابی, رسید, سلام, تکریم, نمود, یارانش, شگفتی, دلیل, پرسیدند, خصلت, پیامبران, دارد, زمین, پیوسته, درشت, تحویل, کدام, درشتی, شنوید, سخنی, لطیف, گویید, زمان, خلافت, تمامی, خزانه, داری, سرزمین, پهناور, اسلام, ایرانیان, سپرد, مردمان, دستی, بودند, بارها, سخنانش, انتقاد, حاکم, تکلیف, شرعی, دانست, عثمان, اصرار, شدید, سابقه, خواستند, سراغ, دیگری, روید, قاطع, انتخاب, نگفت, خانه, مطیع, باشید, صحنه, بمانید, اظهار, ایمن, نیستم, اینکه, نگاهم, وقاص, مشروعیت, دولتش, نپذیرفت, بیعت, نکرد, خراب, علیه, طلحه, زبیر, آمدند, مقام, مدینه, تدارک, نمودن, کردند, کسانیکه, جنگیدند, محارب, نخواند, برادران, مسلمان, مایند, هنگامی, خلیفه, برای, سرکشی, شهرها, رفته, مردمانی, دنبال, پیاده, افتاده, مشایعت, فریاد, داشت, انسانی, مانند, هستم, بروید, زندگی, برسید, برابر, بزرگترین, امپراطوری, جهان, مسیحی, اختلاف, پیدا, قاضی, سپرده, نخواست, کرسی, بنشاند, دادگاه, محترمانه, کرده, بیشتر, خشمگین, نباید, فرقی, داشته, باشیم, بترس, عدالت, رعایت, آنجایی, شاهدی, ادعای, نداشت, فردی, نابینا, گدایی, کمکش, گفتند, برایتان, دینش, گفتید, حالا, مقرر, المال, مسلمین, بدهند, مجبور, نباشد, انگشتهای, دستمان, میگرفتیم, کوچک, بلند, کوتاه, ضعیف, هیچکدام, مسخره, نمیکند, آنها, کنار, میشوند, میکنند, انسانها, بالاتر, بودیم, میکنیم, پایینتر, میپرستیم, شاید, بخاطر, همینکه, یادمان, بنده, ماست, خدای, باهم, آنگاه, میفهمیم, تصاویر, حکاکی, جمشید, هیچکس, عصبانی, سوار, نمیبینید, صدها, پیکر, تراشیده, تصویر, برهنه, وجود, ندارد, اینها, اصالت, هستند, مهربانی, خوشرویی, قدرت, احترام, نجابت, خوانی, حمیدرضا, برقعی, حضرت, محمد, اهانت, مجله, فرانسوی, ساحت, مقدس, اکرم, نگوید, عصیان, زنده, غزلهای, فراوان, افلاک, سراسیمه, خواهد, ریخت, نکند, پریشان, سایۀ, توست, مشکن, مگذار, اینهمه, خورشید, هراسان, اعجاز, باران, بهشت, زادگاهش, برهوت, عربستان, نیازی, نگاهت, کافیست, فلسفۀ, خلقت, عالم, تنها, خندیدن, کودک, چوپان, مرتبه, مانده, تحیر, جنون, نامت, برون, دفتر, مظروف, اندازۀ, یکدیگر, بستی, آنسوتر, اندیشه, نرسید, قدمت, جانداده, آهسته, جبرئیل, شکوهت, فاتح, اقلیم, نمیدانم, آنچه, نادیده, دیدی, برگشتی, چیدی, شاعر, حکایات, بردار, رایحه, سایه, فلسفه, اندازه, دختره, آرایش, برگشته, میگه, واقعاً, پسرا, چادریا, دارین, پسره, خیلی, جواب, دوسشون, نگاهشون, نمیکنین, سرتون, میندازین, پیششون, میشید, سرمون, بندازیم, اصلا, انداختن, کمه؛, مقابل, یادگار, زهرا, الله, علیها, سلامتی, بانو, فاطمه,