کپشن های مربوط به زديم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زديم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

آدم و حوا

صداي راننده وانت بار كه داد ميزد «هندونه به شرط چاقو بخور و ببر، جيگرتو حال مياره هندونه» رو شنيديم.
گفتم: زن، جون هر كي دوست داري بي خيال شو. اصلا بزار برم واست دو تا هندونه قرمز بگيرم بخوري جيگرت حال بياد.

اما گوشش به اين حرفها بدهكار نبود.

سرم رو بين و دوتا دستام گرفتم و پيش خودم گفتم حيف كه مجبور بودم فقط با تو ازدواج كنم.

زن از تو يه دنده تر وجود نداره.

در حالي كه برگهاي دور كمرش رو مرتب ميكرد و دستاش رو توي هوا تكون ميداد گفت: همين كه هست

مي‌خواي بخواه ميخواي نخواه، اصلا اگه به حرفم گوش نكني مجبوري امشب رو تنها بخوابي!

گفتم: آخه زن تو كه منو بدبخت ميكني حداقل به بچه‌هامون رحم كن

اونا چه گناهي كردن كه تا آخر عمر بايد تاوان گناه تو رو پس بدن

اينو كه گفتم شروع كرد به جيغ و داد كردن

كه تو اصلا به من اهميت نميدي

تو براي من ارزش قائل نيستي

تو با من مهربون نيستي

و....

گفتم باشه اصلا هر چي تو بگي.

با هزار زحمت از يه درخت سيب بالا رفتم و يه دونه سيب چيدم و دادم بهش

و گفتم بگير حوا جونم اينم سيب

ديگه چي ميگي

اما چشم‌تون روز بد نبينه...

همينكه اولين گاز رو زديم

خدا با اردنگي مارو انداخت اينجا

تازه از اون بدتر اينكه وقتي به حوا ميگم ببين چه بلايي به سرم آوردي

با كمال پر رويي ميگه: ببين مردهاي مردم چه كارا كه واسه زنشون نميكنند

از ماشين پژو گرفته تا تور آنتاليا واسه زنشون فراهم ميكنند

من در حالي كه دهنم باز مونده بود داشتم به اين فكر ميكردم آخه جز ما دوتا كه زن و شوهري وجود نداشت كه حوا اين حرفهارو ميزد

خوب كه فكر كردم ديدم همه اين حرف ها ريشه ژنتيكي داره و توي دهان همه زن هاي عالم وجود داره.

با رفيق دوران مدرسه ام از گذشته ها حرف ميزديم
وسطش گفت "آدما عوض نمى شن عوضى ميشن"
منم گفتم "درد را از هر طرف بخوانى همان درد است" و قطع كردم :D

ﺣﻮﺍﺱﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ
ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ‏«ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. ‏»
ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ.
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ‏«ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ. ‏»
ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ‏« ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ. ‏» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ‏«ﭼﺮﺍ؟ ‏» ﺯﻥ ﮔﻔﺖ:
‏« ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ ﺑﺪﻭﻭﻩ ... ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ . ‏» ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ
ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ.
ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ...

سروش صحت

با مادرم رفتيم مغازه حيوانات يه چرخي زديم ، از يك مار خيلي خوشگل خوشم اومد
پرسيدم چند ؟ طرف گفت : ٢٠٠ هزار تومن
مادرم گفت : نه نماز ميخوني نه روزه ميگيري نه عبادت حاليته ، خودش مفت و مجاني مياد تو قبرت !! بيا بريم :

سلطان غم مادر

بـه تـو فـکـر مـيـکـنـم و

بـه پـيـــاده رو هـايـي . . که قدم نزديم . .

بـه غـــــــــروب هـايـي . . کـه نـديـديـم . .

بـه مـهــمـانـي هـايـي . . کـه نـرفـتـيـم . .

بـه قـــــــــهـوه هـايـي . . کـه نـخـورديـم . .

بـه دســــــــت هـايـي . . کـه نـرفـتـيـم . .

بـه تــــــــــو فـکـر مـيـکـنـم

بـه تـــــ♥ـــــو کـه

" ن " آورِ تـمـامِ فـعـلـهـايـم شـده ای !

قديما شبا تو بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره ها رو مي شمرديم و دلمون به وسعت يه آسمون بود.
اين روزها چشم ميندازيم به سقف محقر اطاقمون و گرفتاريامونو مي شمريم!

قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنياي رنگي،
اين روزا تلويزيوناي رنگي و سه بعدي و يه دنياي خاكستري!

قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد راحت مي پريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتي از شبانه روز مي زديم و كلي باهاش مي خنديديم
اين روز ها اگه همزمان در واحد اونا باز شه بر ميگرديم تا كه مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم!

قديما از هر فرصتي استفاده مي كرديم كه با دوستا و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامه چه كارت و چه حضوري.
اين روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ارتباط با هم نداريم!

قديما تو يه محله جديد هم كه مي رفتيم با دقت و اشتياق به همه جا نگاه مي كرديم.
اين روزها دنيا را از پشت دوربيناي عكاسي و فيلمبرداري مي بينيم!

قدیما یه پنجشنبه جمعه بودو یه خونه پدر بزرگ با فکافامیل این روزا پر از تعطیلی ولی کو پدربزرگ؟؟کو اون فامیل کو اون خونه ؟؟؟

قديما تو قديما موند..

يعني اول لايكو بزن
كيا يادشونه معلم مي اومد سر ميز مشقا رو ببينه، دفترو بر خلاف جهت خودمون رو به معلم ميذاشتيم..
بعد خودمونم ورق مي زديم، معلم يه نيم دايره پايين هر صفحه مي زد كه فردا همونو نشونش نديم..
.
.
.
.
.
.
من كه يادم نمياد واسه ما امضا ميكرد خخخخخ

چه کسي ميداند فراق به چه معناست؟ چه کسي ميداند معنای واقعي " جاماندن " را؟؟؟ ما که يک ماه با هم سياهي زديم، باهم سينه زديم، با هم حسين حسين گفتيم، باهم اشک ريختيم... حال! پياده روی اش برای شما حسرتش برای ما؟ .. پاهای تاول زده اش برای شما، دل تاول زده اش برای ما؟!... ديدن پرچم عباس(ع) و گنبد حسين(ع) برای شما، عکس و حسرتش برای ما؟؟؟ باشد! اشکالي ندارد... کرب و بلا مال خوبها... ميخورم غم و به دل ميگويم تو اگر پست نبودی حرمت ميبردند... گله دارم ارباب گله دارم التماس دعای حسینی شدن

ﺣﻤﻮﻡ ﺭﻓﺘﻦ کودکان ﺩهه ی پنجاه و شصت...!!


ﺍﻭﻟﺶ ﻣﻴﺮﻓﺘﻴﻢ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺁﺏ ﺳﺮﺩﺵ
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﮔﺮﻣﺶ؛ ﻳﻬﻮ ﺁﺏ ﻣﻴﺸﺪ ٢٠ ﺩﺭﺟﻪ ﺯﻳﺮ ﺻﻔﺮ، ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎ ﻫﻢ ٦٠ﺩﺭﺟﻪ ﺑﺎﻻ ﺻﻔﺮ...؛
ﺑﻌﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺑﺎ ﺷﺎﻣﭙﻮﻱ ﭘﺎﻭﻩ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻴﻮﻓﺘﺎﺩ
ﺭﻭ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ
ﻛﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﻱ ﻣﻐﺰﻣﻮﻥ 3 سانت ،ﺟﺎﺑﺠﺎ ﻣﻴﺸﺪ.
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺟﻴﻎ ﻭ ﺩﺍﺩ
ﻣﻴﺰﺩﻳﻢ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ؛
ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﻛﻴﺴﻪ ﺳﻔﺖ ﻭﺿﺨﻴﻢ ﺑﺎ
ﺭﻭﺷﻮﺭ ﻣﻴﻔﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻧﻤﻮﻥ
ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﺩﻭ ﻻﻳﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺘﻤﻮﻥ ﻛﻨﺪﻩ ﻣﻴﺸﺪ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﭼﺮﻛﻪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻴﺪﺍﺩ.
ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻄﺎ ﻳﻪ ﻛﺘﻜﻲ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻳﻢ.
ﻭﻗﺘﻲ ﺣﻤﻮﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ، ﻛﻠﻲ ﻟﺒﺎﺱ ﺗﻨﻤﻮﻥ
ﻣﻴﻜﺮﺩﻥ، ﻳﻪ ﻳﻘﻪ ﺍﺳﻜﻲ ﻫﻢ ﺭﻭﺵ
ﺑﻌﺪﺵ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﺧﻮﺍﺑﻤﻮﻥ ﻣﻴﺒﺮﺩ،
ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻔﺘﻦ: ﺁﺧیییییی،نیگاش کن ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ه ه ه...

همسرم خواست با زن ديگري براي شام بيرون بروم ! ! !


پس از سال‌ها زندگي مشترك، همسرم از من خواست كه با زن ديگري براي شام و سينما بيرون بروم. زنم گفت كه مرا دوست دارد ولي مطمئن است كه اين زن هم مرا دوست دارد. و از بيرون رفتن با من لذت خواهد برد. زن ديگر كه همسرم خواست با او بيرون برم، مادرم بود. او 19سال پيش بيوه شده بود ولي مشغله‌هاي زندگي و داشتن 3فرزند باعث شده بود كه من فقط در موارد اتفاقي و نامنظم به او سر بزنم. آن شب به او زنگ زدم و...با نگراني از من پرسيد مگر چه شده؟ نگران شده‌بود، گفتم: به نظرم رسيد بسيار دلپذير خواهد بود اگر امشب با هم باشيم...جمعه عصر وقتي براي بردنش مي‌رفتم كمي عصبي بودم، او جلوي در خانه ايستاده بود و لباسي را پوشيده بود كه در آخرين جشن سالگرد ازدواجش پوشيده بود. با چهره‌اي روشن همچون فرشتگان به من لبخند مي‌زد. وقتي سوار ماشين شد گفت به دوستانش گفته كه امشب با پسرم براي گردش بيرون مي‌روم و آنها خيلي تحت تاثير قرار گرفته بودند...به رستوراني رفتيم كه خيلي لوكس نبود اما جاي دنجي بود. وقتي منو را نگاه مي‌كرد، لبخند حاكي از رضايت را بر چهره‌اش مي‌ديدم...

به من گفت وقتي كوچك بوديم و با هم رستوران مي‌رفتيم، او بود كه منوي رستوران را مي‌خواند...من هم گفتم حالا وقتش رسيده كه تو استراحت كني و بگذاري من اين لطف را در حق تو انجام دهم...هنگام صرف شام گپ و گفت صميمانه‌اي داشتيم...آنقدر حرف زديم كه سينما را از دست داديم...وقتي او را به خانه رساندم گفت كه باز هم با من بيرون خواهد آمد به شرط اينكه او مرا دعوت كند و من هم قبول كردم...

چند روز بعد مادرم در اثر يك حمله قلبي درگذشت، كمي بعدتر پاكتي حاوي كپي رسيدي از رستوراني كه با مادرم آن شب غذا خورديم به دستم رسيد. همراه با يادداشتي كه به آن ضميمه شده بود: نمي‌دانم كه آيا در آنجا خواهم بود يا نه ولي هزينه را براي 2نفر پرداخت كرده‌ام يكي براي تو و يكي هم براي همسرت. و تو هرگز نخواهي فهميد آن شب براي من چه مفهومي داشته است، دوستت دارم پسرم. آن هنگام بود كه دريافتم چقدر اهميت دارد كه به موقع به عزيزانمان بگوييم كه دوستشان داريم و زماني كه شايسته آنهاست به آنها اختصاص دهيم...به نظرم هيچ چيز در زندگي مهمتر از خداوند و خانواده نيست، زماني كه شايسته عزيزانتان است به آنها اختصاص دهيد زيرا هرگز نمي‌توان اين امور را به وقت ديگري واگذار نمود...»

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

صداي, راننده, وانت, ميزد, هندونه, چاقو, بخور, جيگرتو, مياره, شنيديم, گفتم, دوست, داري, خيال, اصلا, بزار, واست, قرمز, بگيرم, بخوري, بياد, گوشش, حرفها, بدهكار, نبود, دوتا, دستام, گرفتم, خودم, مجبور, بودم, ازدواج, دنده, وجود, نداره, حالي, برگهاي, كمرش, مرتب, ميكرد, دستاش, تكون, ميداد, همين, ميخواي, بخواه, نخواه, حرفم, نكني, مجبوري, امشب, تنها, بخوابي, بدبخت, ميكني, حداقل, بچههامون, اونا, گناهي, كردن, بايد, تاوان, اينو, شروع, اهميت, نميدي, براي, ارزش, قائل, نيستي, مهربون, باشه, هزار, زحمت, درخت, بالا, چيدم, دادم, جونم, اينم, ديگه, ميگي, چشمتون, نبينه, همينكه, اولين, زديم, اردنگي, مارو, انداخت, اينجا, تازه, بدتر, اينكه, وقتي, ميگم, ببين, بلايي, آوردي, كمال, رويي, ميگه, مردهاي, مردم, كارا, واسه, زنشون, نميكنند, ماشين, گرفته, آنتاليا, فراهم, دهنم, مونده, داشتم, ميكردم, شوهري, نداشت, حرفهارو, ديدم, ريشه, ژنتيكي, دهان, عالم, رفيق, دوران, مدرسه, گذشته, ميزديم, وسطش, آدما, عوضى, ميشن, بخوانى, همان, سروش, مادرم, رفتيم, مغازه, حيوانات, چرخي, خيلي, خوشگل, خوشم, اومد, پرسيدم, تومن, نماز, ميخوني, روزه, ميگيري, عبادت, حاليته, خودش, مجاني, مياد, قبرت, بريم, سلطان, ميکنم, پياده, هايي, نزديم, غروب, نديديم, مهماني, نرفتيم, قهوه, نخورديم, آورِ, تمامِ, فعلهايم, قديما, ستاره, شمرديم, دلمون, وسعت, آسمون, روزها, ميندازيم, محقر, اطاقمون, شمريم, تلويزيون, سياه, سفيد, داشتيم, دنياي, رنگي, روزا, بعدي, خاكستري, تموم, ميشد, راحت, پريديم, همسايه, ساعتي, شبانه, باهاش, خنديديم, همزمان, واحد, ميگرديم, نشيم, سلام, عليك, كنيم, فرصتي, استفاده, كرديم, دوستا, فاميل, ارتباط, داشته, باشيم, نامه, كارت, حضوري, بهترین, دستگاه, رسانه, نداريم, محله, جديد, اشتياق, نگاه, دوربيناي, عكاسي, بينيم, قدیما, پنجشنبه, جمعه, بودو, خونه, بزرگ, فکافامیل, تعطیلی, پدربزرگ, يعني, لايكو, يادشونه, معلم, مشقا, ببينه, دفترو, خلاف, خودمون, ميذاشتيم, خودمونم, دايره, پايين, صفحه, فردا, همونو, نشونش, نديم, يادم, نمياد, امضا, خخخخخ, ميداند, فراق, معناست, معنای, واقعي, جاماندن, سياهي, باهم, سينه, حسين, گفتيم, ريختيم, برای, حسرتش, پاهای, تاول, ديدن, پرچم, عباس, گنبد, باشد, اشکالي, ندارد, خوبها, ميخورم, ميگويم, نبودی, حرمت, ميبردند, دارم, ارباب, التماس, دعای, حسینی, کودکان, پنجاه, سانت, یییییی, نیگاش, همسرم, خواست, ديگري, بيرون, بروم, سالها, زندگي, مشترك, سينما, مطمئن, رفتن, خواهد, بيوه, مشغلههاي, داشتن, فرزند, باعث, موارد, اتفاقي, نامنظم, بزنم, نگراني, شدهبود, نظرم, بسيار, دلپذير, بردنش, ميرفتم, عصبي, جلوي, خانه, ايستاده, لباسي, پوشيده, آخرين, سالگرد, ازدواجش, چهرهاي, روشن, همچون, فرشتگان, لبخند, سوار, دوستانش, گفته, پسرم, گردش, ميروم, آنها, تاثير, قرار, بودند, رستوراني, لوكس, دنجي, حاكي, رضايت, چهرهاش, ميديدم, كوچك, بوديم, ميرفتيم, منوي, ميخواند, حالا, وقتش, رسيده, استراحت, بگذاري, انجام, هنگام, صميمانهاي, آنقدر, داديم, رساندم, دعوت, قبول, حمله, قلبي, درگذشت, بعدتر, پاكتي, حاوي, رسيدي, دستم, همراه, يادداشتي, ضميمه, نميدانم, آنجا, خواهم, هزينه, پرداخت, كردهام, همسرت, هرگز, نخواهي, فهميد, مفهومي, دوستت, دريافتم, چقدر, موقع, عزيزانمان, بگوييم, دوستشان, زماني, شايسته, آنهاست, اختصاص, دهيم, مهمتر, خداوند, خانواده, عزيزانتان, دهيد, زيرا, نميتوان, امور, واگذار, نمود,