حتما واسه شماهم پیش اومده که موقع ارائه مطلب و کنفرانس در مدرسه و دانشگاه صداتون گرفته و مطلبو قشنگ نتونستید بیان کنید ، نتونستید خوب توضیح بدید یا سوتی دادید و باعث شده مورد تمسخر دیگران قرار بگیرید....
بیا اینجا تا بهت بگم چه جوری بدون استرس فن بیان و صدای جذابی داشته باشی.. :
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تمسخر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
لا تهزأ من جرحٍ لَم تذقهُ
زخمی را که نچشیدهای، تمسخر نکن
#جداریات
.️.
خداحافظ به تو که اندوه مرا نفهمیدی، و نگرانیها و ترسهایم را به تمسخر گرفتی.
بهش گفتم:
بهش بگو دوستش داری
بهم گفت:
خیلی میترسم، میترسم از غروری که به باد بره،
از تمسخری که ممکنه تو نگاهش بشینه
میترسم...
بهش گفتم :
ترس برادر مرگه...
نگو تا روزی هزار بار بمیری
. .
Başarılı olmak için üç adım atılmalıdır: Önce seninle alay edecekler sonra öfkeyle sana karşı duracaklar; sonunda sana inanacaklar
برای موفق شدن از سه مرحله باید گذشت: ابتدا مورد تمسخر واقع میشوی؛ سپس با خشونت به مخالفت با تو میپردازند؛ سرانجام به تو ایمان می آورند
.࿐
اونایی که خیلی عاشقاند، همه چی رو از دست میدن و اونایی که با تمسخر وانمود به عشق میکنن باقی میمونن !
آرتورشوپن هاور میگه :
برایموفقشدن از ۳ مرحله باید گذشت!
در ابتدا "مورد تمسخر" واقع میشوی،
سپس با خشونت به مخالفت میپردازند
در نهایت به تو ایمان میآورند!
آنها که موفق میشوند
خوشبخت خواهند بود..
#mim.
بهش گفتم:
بهش بگو دوستش داری
بهم گفت:
خیلی میترسم، میترسم از غروری که به باد بره،
از تمسخری که ممکنه تو نگاهش بشینه
میترسم...
بهش گفتم :
ترس برادر مرگه...
نگو تا روزی هزار بار بمیری
. .
✿ کپشن خاص ✿
غریبه شده ای
آنقدر که میترسم حتی یواشکی نگاهت کنم
که
اگر اتفاقی نگاهت به نگاهم افتاد
خنده ی از سر تمسخر روی لبهایت بنشیند و
ذوق را در دلم بخشکاند
میترسم
مسیرم را عوض میکنم
از کوچه هایی میروم که مسیر تو نباشد
میترسم اگر اتفاقی مرا دیدی
غریبگی نگاهت درجا جانم را بگیرد
میترسم
حافظه ات یاری نکند
یادت نیاید که این غریبه
چقدر دوستت داشت
چقدر دوستت دارد
و هرگز نفهمی
چقدر و تا کجا
دوستت خواهد داشت ...
#فریبا_رضایی_مقدم
یکی از شاگردان استاد میخواست با داشتن رفتاری توهینآمیز، بیادبانه و تحقیر کننده و همچنین دادن پاسخهای نیشدار به او، استاد بزرگ را مورد امتحان قرار دهد. به همین علت به مدت سه روز، هنگامی که استاد صحبت میکرد، او را احمق خطاب میکرد و با حالتی خودخواهانه و تکبرآمیز وی را مورد تمسخر قرار میداد.
سرانجام، در پایان روز سوم، آن مرد دیگر نتوانست طاقت بیاورد. بنابراین از استاد پرسید : «چطور میتوانی بعد از اینکه سه روز به تو بیاحترامی کردم، اینقدر مهربان و با محبت با من رفتار کنی؟ هر دفعه که تو را رنجاندم با حالتی محبتآمیز به من پاسخ میدادی، این چطور امکانپذیر است؟»
استاد از او پرسید : «اگر کسی به تو هدیهای بدهد و تو آن را نپذیری، آن هدیه به چه کسی تعلق میگیرد؟»
سؤال استاد بینش جدیدی را در ذهن فرد ایجاد کرد.
وقتی فردی به شما توهین میکند و شما از پذیرفتن آن امتناع میورزید، مسلماً این اهانتها به همان فرد توهینکننده تعلق میگیرد. پس چرا سعی میکنید برای چیزی که به فرد دیگری تعلق دارد خودتان را ناراحت و عصبانی کنید...؟