این جمله شاهکار بود:
"ما از تجربه یاد نمیگیریم، بلکه از تأمل درباره تجربه یاد میگیریم."
خیلی اوقات لازم نیست چیزهای جدیدی وارد ذهنمون بشه، کتاب جدید، تفریح جدید، کسب و کار جدید و حتی پارتنر جدید...
نه تنها برای ما مفید نیستن، خیلی اوقات میتونن منفی هم باشن چون فقط به ذهن ورودی میدیم و پردازشش نمیکنیم!
و به این میگن سیکل دریافت بدون پردازش که خیلی اوقات درگیرشیم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سیکل
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نمیدونم سیکلِ معیوب «مسئله پولش نیست» دقیقاً از کجا شروع شد بینِ ما،
اما اینو میدونم که این جایی که ما زندگی میکنیم، اتفاقاً خیلی جاها مسئله پولشه، خیلی جاها رو نمیشه رفت، خیلی لباسا رو نمیشه پوشید، خیلی کارا رو نمیشه کرد!
حس خجالت و شرمساری القا نکنید به اطرافیانتون.
. .
(من عاشق این داستان کوتاهم.مدیر توروخدا اینو تایید کن)
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود....
خدا رو شکر اینترنت رو دیر کشف کردیم...
وگرنه الان مدرک سیکل هم نداشتیم!!!
"زن که باشی"
ترس های کوچکی داری !
از کوچه های بلند ، از غروب های خلوت
و از خیابان های بدون عابر می ترسی !
از صدای موتورسیکلت ها و دوچرخه هایی که بی هدف
در کوچه پس کوچه ها می چرخند ، می ترسی !
از بوق ماشین هایی که ظهرهای گرم تابستان جلوی پاهایت ترمز می کنند،
و تو فقط چهره ی آدم هایی را می بینی،
که در چشم هایشان حس نوع دوستی موج می زند...!
"زن که باشی"
ترس های کوچکی داری...
"زن که باشی"
مهربانی ات دست خودت نیست !
خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند ؛
دلرحم می شوی حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند
"زن که باشی"
دربارهات قضاوت میکنند؛
در بارهی لبخندی که بیریا نثار هر احمقی کردی!
دربارهی زیباییات... که دست خودت نبوده و نیست!!!
دربارهی روحت، جسمت، دربارهی تو و زن بودنت،
عشقت، قضاوت میکنند !!!
مشخصات واقعی :اسم :گرگعلی/تحصیلات :سیکل/متولد :دهات دارغوزآبادپایین
/علایق :کشتن مگس بدون مگس کش وبازی با دم گاو..
مشخصات فیسبوکی :اسم :بردیا/تحصیلات :دکترای فیزیک هسته ای/متولد :تهران، الهیه/ علایق :مسافرت با هواپیمای شخصی