کپشن های مربوط به دِلت

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دِلت

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

دِلتنگــے یَعنـــے:
هَـرچے پُستــ✍
تَنهـایےو غَمگین
و سَنگین بِزارے
تو مُحیطـ مَجازے
دِلِتــ وا نَشہ
چون این دِل واموندَتــ
اَز دنیاے واقعے گِرفتہ

دِلتنگــے یَعنـــے:

هَـرچے پُستــ

تَنهـایےو غَمگین؟

و سَنگین بِزارے

تو مُحیطـ مَجازے

دِلِتــ وا نَشہ

چون این دِل واموندَتــ

اَز دنیاے واقعے گِرفتہ

خيلي سخته....

هَـميشه بـآيد کَسـي باشدکـــہ مــَعني سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هايَتـــ را بفهمد

هَـميشه بـآيد کسـي باشد

تا بُغض‌هايتــ را قبل از لرزيدن چـآنه‌ات بفهمد

بـآيد کسي باشد

کـــہ وقتي صدايَتــ لرزيد بفهمد

کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...

کسي بـآشد

کـــہ اگر بهانه‌گيـر شدے بفهمد

کسي بـآشد

کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے براي رفتـن و نبودن

بفهمد به توجّهش احتيآج داري
بفهمد کـــہ درد دارے

کـــہ زندگي درد دارد

بفهمد کـــہ دلت براي چيزهاے کوچکش تنگــ شده استــ

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران...
براے بوسيـدَنش...

براے يك آغوشِ گَرمــ تنگ شده است

هميشه بايد کسي باشد

هميشه...

مــــن

به جـــــای خالیِ بعضـــی ها

بشتـــــر از خودشـــــان عادت کرده ام

اعترافِ تلخی ست

اما من اعتراف می کنم

گرچه تلخی این اعتــــــراف سخـــــت است

اعتـــــــراف میکنم که امــــروز

از نبودن خیلــــــی ها خوشحالــــــــم

و از حذف بعضـــــی ها از زندگی ام خوشحال تر

مــــــن

عـــادت کرده ام به جـــــای خالــــی ها در زندگــــی ام

عــــــادت کرده ام

به نبــــــودنشان

به رفتنشــــان

به زخـــــــم هایشان

امــــا...

این تنهــــــایی ها...

وای از این تنهـایی ها که چندگاهی ست خستـــــــــــــه ام کرده است

قلبم درد میکند

سرم گیج مـــــی رود

نبضم کند مــــی زند

انگـــار که هیچ اتفـــاقی حالم را خوب نمی کند

حبس کرده ام خــــود را در اتاقی که

از در و دیــــوارش صـــــدای غـــم به گوش می رسد

گوشه گیر شده ام

و از آدم هــــــا فـــــراری...

حس بیماری دارم که هر چه تقلا میکند برای خلاصی

مرگ به سراغش نمی آید

دلم گرفته است

از این آدم ها

که هر روز سنگی تر و بی رحم تر میشوند

و روحت را می خراشند

از آدم هایی که با حرف هایشان

خنجر میکشند بر قلبت

و با خون َش قهقهه میکشند بر روی لبهایشان

برای دلبری دیگری

از آدم هایی که

با نگاه های سَردِشان

آتش مهربانی را در دلت خاموش میکنند

از آدم هایی که

پای درد دلهایت مینشینند و

آن گاه تمام حرف هایت را

انگشتری میکنند بر دستانشان

مدام آن را به رخ َت میکشند

از آدم هایی که

تمامت را می بَرَند

حِست را

نازت را

طرز لباس پوشیدنت را

علایِقت را

رفتارت را

مهربانی هایت را

حتی عشقت را...

به خیالشان که این ها گرفتنی ست

نمی دانند

مثل تو تنها یکی ست

هر چقدر هم که تقلا کنند و ظاهرشان را شبیهَ ت کنند

احساس ها و نازها و رفتار ها و مهربانی ها

ذاتی ست

دلم گرفته است

از دنیایی که هر روز خاکستری تر میشود

کاش کسی بود که

پای حرف هایت می نشست

من خسته ام از این زندگی مجازی

از این درد دل های مجازی

از این همراهی های مجازی

از این گریه های مجازی

از این آغوش های مجازی

دلم میخواهد باز گردم به گذشته

به روز هایی که بوی خاطراتش

هنوز لای آلبوم های ِ قدیمی ام هست

روز هایی که آدم های قصه یِ من

هنوز بی مهری ها را

نیش زدن ها را

سرد بودن ها را

یاد نگرفته بودند

ببار باران

ببار بر من و تنهایی هایم

ببار بر من و خستگی هایم

بشوی غبارِ خاکستریِ دلم را

تازه کن روحِ خسته ام را

نفس بده به لحظه هایم

ببار که بارشِ قطره هایت

در دلِ تابستان

تبِ مردادی ام را پایین بیاورد

ببار تا زیر قطره هایت اشک هایم پنهان بماند

بارش َت که تمام شد

نقاب خنده را بَر میدارم

و بَر صورت رنگ پریده ام می زنم

باید همه چیز عادی به نظر برسَد

هیس.....! چیزی نگو

این حرف ها بین من وتو و دَر و دیوار هایِ این اتاق بماند

تو بارانی....

زلال و پاک و بخشنده

نمی دانی انسان بودن چیست!!

که گَر میدانستی هیچگاه نمیباریدی پیش چشم هایشان

انسان که باشی باید خیلی چیز ها را پنهان کنی

انسان که باشی حرف هایت تا ابد در دِلت می ماند

انسان که باشی زندگی میان انسان ها سخت می گُذرد

آن قدر سخت که

عادت میکنی به جای خالیشان

حتی به حذف کردنشان از زندگیت

و فراموشیشان در یاد و خاطِرَت

آن گاه اِعترافاتَت را بلند بلند فریاد میزنی

و می نویسی...

می نویسی تا یادِ قلبت باشد

شیرینی این اِعترافِ تلخ.

دلم گرفته است باران

ببار بر من و تنهایی هایم


هَـمیشه بـآید کَسـی باشه

کـــہ معنی سه نقطه‌های انتهای جمله‌هایَت را بفهمد

هَـمیشه بـآید کسـی باشد

تا بُغض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چـآنه‌ات بفهمد

بـآید کسی باشد

کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد

کـــہ اگر سکوتـــ کردی بفهمد..
.
کسی بـآشد

کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدی بفهمد

کسی بـآشدکـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردی برای رفتـن و نبودن

بفهمد به توجّهش احتیآج داری

بفهمد کـــہ درد داری

که زندگی درددارد

بفهمد که دلت برای چیزها ی کوچکش تنگــ شده استــ

بفهمد که دِلت برای قَدم زدن زیرِ باران...

همیشه باید کسی باشد

- میدونِـه؟
+چـی رو!؟
- کـ حـآلـت خـوبـ نـی !
+نــهَ
-میـدونـِه دِلت شِکستِه؟
+نــَ
-میـدونِه شبآ تـآ صــُب گریــه میکُنـی؟!
+نــَ
- ـاصَنُ مهمی وـاسَش؟
+ فِکـ نَکنَمـ . . .

یِ وَختــایی هَس کِ چِشات میخوابــه×
دِلت بیداره تا صُب مینالِه
هِی دَره گوشِت زمزمه فَریاد حآجی زندگیــ چِ لُطفی داره..

نیستی دِلتنگ نمیشوم!

فقط کمی حَسود میشوم

کمی هم ظالم…

حسادت میکنم بِ لحظه هایت!

نِمــے دانستَم
دِلتــَـــنگے دل نــازکم مے کند
آنقــَدر که
بــه هَر بَهـــآنه ے کوچکی
چانه ام بلرزَد و چِشمهایَم پـُر
نِمــــے دانستَم نبودنَت؛
کودکـــم مے کند
آنقـــَـدر که ساعـَـــتها..
گوشِه اے بنشــینم و..
بـا همــِه قَهــر که چِرا نیستے؟

میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

دِلتنگے, یَعنے, هَرچے, پُست, تَنهایےو, غَمگین, سَنگین, بِزارے, مُحیط, مَجازے, دِلِت, نَشہ, واموندَت, دنیاے, واقعے, گِرفتہ, خيلي, سخته, هَميشه, بآيد, کَسي, باشدکہ, مَعني, نقطههاے, انتهاے, جملههايَت, بفهمد, بُغضهايت, لرزيدن, چآنهات, وقتي, صدايَت, سکوت, کردے, بآشد, بهانهگير, سردرد, بهآنه, آوردے, براي, رفتن, نبودن, توجّهش, احتيآج, داري, دارے, زندگي, دارد, چيزهاے, کوچکش, براے, قَدم, زيرِ, باران, بوسيدَنش, آغوشِ, گَرم, هميشه, بايد, خالیِ, بعضی, بشتر, خودشان, عادت, کرده, اعترافِ, تلخی, گرچه, میکنم, امروز, خیلی, خوشحالم, زندگی, نبودنشان, رفتنشان, هایشان, تنهایی, چندگاهی, خسته, قلبم, میکند, نبضم, انگار, اتفاقی, اتاقی, دیوارش, صدای, گوشه, فراری, بیماری, دارم, تقلا, برای, خلاصی, سراغش, گرفته, سنگی, میشوند, روحت, خراشند, خنجر, میکشند, قلبت, قهقهه, لبهایشان, دلبری, دیگری, نگاه, سَردِشان, مهربانی, خاموش, میکنند, دلهایت, مینشینند, تمام, انگشتری, دستانشان, مدام, تمامت, بَرَند, حِست, نازت, لباس, پوشیدنت, علایِقت, رفتارت, عشقت, خیالشان, گرفتنی, دانند, چقدر, ظاهرشان, شبیهَ, احساس, نازها, ذاتی, دنیایی, خاکستری, میشود, نشست, مجازی, همراهی, گریه, میخواهد, گردم, گذشته, خاطراتش, هنوز, آلبوم, قدیمی, مهری, نگرفته, بودند, ببار, هایم, خستگی, بشوی, غبارِ, خاکستریِ, تازه, روحِ, لحظه, بارشِ, قطره, تابستان, مردادی, پایین, بیاورد, پنهان, بماند, نقاب, خنده, میدارم, صورت, پریده, باید, عادی, برسَد, چیزی, هایِ, بارانی, زلال, بخشنده, دانی, انسان, چیست, میدانستی, هیچگاه, نمیباریدی, باشی, میان, گُذرد, میکنی, خالیشان, کردنشان, زندگیت, خاطِرَت, بلند, فریاد, میزنی, نویسی, یادِ, شیرینی, اِعترافِ, هَمیشه, بآید, کَسی, باشه, معنی, نقطههای, انتهای, جملههایَت, بُغضهایت, لرزیدن, وقتی, صدایَت, کردی, بهانهگیر, بآشدکہ, آوردی, احتیآج, داری, درددارد, چیزها, زیرِ, همیشه, میدونِه, حآلت, شِکستِه, میکُنی, اصَنُ, مهمی, واسَش, نَکنَم, وَختایی, چِشات, میخوابه, بیداره, مینالِه, دَره, گوشِت, زمزمه, فَریاد, حآجی, لُطفی, نیستی, نمیشوم, حَسود, ظالم, حسادت, نِمے, دانستَم, دِلتَنگے, نازکم, مےکند, آنقَدر, بَهآنه, کوچکی, چانه, بلرزَد, چِشمهایَم, نبودنَت؛, کودکم, ساعَتها, گوشِه, بنشینم, همِه, قَهر, چِرا, نیستے, دِلتَنگی, فَراموشَ, نَکُنَم, باشَمَت, بویَ, دانَم, هَست, مامِ, دُنی, قَلبَمه, واسه, بِدان, میانِ, ثانی, فَقَط,