من تنهایی رو بیشتر از جمع دوست دارم؛
هوای بارونی رو بیشتر از هوای آفتابی دوست دارم؛ شب رو بیشتر از روز دوست دارم؛
من نه افسرده هستم
و نه اضطراب دارم
من یک درونگرا هستم...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تابی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
این عکس بوی ظهر خنک
اواخر آبان رو میده
و آفتاب خسته ای که
نورش تابیده توی خونه
از اون ظهرا که
بعد ناهار خواب میچسبه ..️
گفت یه چیزی بگو یادم بمونه
گفتم تو باید بلد باشی وقتی نور نیست
خودت خورشید خودت باشی و
بتابی .🤍
رفتار دیگران با تو، بازتابی از «مشکلاتِ درونی» اونهاست نه شخصیت تو. وقتی که به این درک برسی، دیگه دنبال اثبات خودت نیستی، آگاه میشی و آروم، و از آدمها نه با خشم بلکه با یه «فهمیدمِ» واقعی فاصله میگیری.
. .
خطاب به تمام عاشقان جهان:
عاشق شدن لیاقت میخواد!
سالها خواهد گذشت و تو در یک روز آفتابیِ گرم، میان ترافیک سنگین و صدای بوقها و همهمه خیابان، ناگهان یاد من میافتی و آرام زمزمه میکنی:
«کاش با تو طور دیگهای رفتار کرده بودم..»
صدای بی گزند
«آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دورهاش میکند. اما کو تا یکی اینطور و آنهمه اخت پیدا شود؟»
هوشنگ گلشیری
.بره گمشده راعی
بودنت زیباست مثل تابیدن آفتاب
بر ساقههای تُرد بابونه
بر تن درخت ایستاده بر من
ماه در آغوش تو
به خواب میرود ...
خورشید با چشمهای تو
بیدار میشود ...
عشق من !
بودنت زیباست
مثل پر شستن قو
مثل چرخیدن پروانه
مثل پرواز بر تلاطم دریا ..!!
عباس معروفی
باید گفتوگو کنیم، حتی وقتی حرف خاصی برای گفتن نداریم. از جزئیاتی بگیم که شاید بنظر بیاهمیت بیان، اما همینا مارو توی زندگیِ هم نگه میدارن. تعریف کنیم چایی امروزمون رو با چی خوردیم، از فنجون قهوهمون، کتابی که داریم مطالعهش میکنیم عکس بفرستیم، وقتی ناراحتیم یا بیدلیل خوشحالیم همدیگر رو در جریان بذاریم. که اگه از حال هم بیخبر باشیم، که اگه نگیم، که اگه نپرسیم کمکم از هم دور میشیم و به سکوت عادت میکنیم.
بهترین تیکه کتابی که خوندم ، میگه:
همیشه باید بجنگی،مخصوصا اگه فکر میکنی قراره ببازی،اتقافا همون موقع هست که باید بیشتر از همیشه بجنگی!
• |.
یه کتاب از نشر ماهی دارم میخونم به اسم "تاریخ فرهنگی زشتی"، میتونم بگم عجیبترین کتابیه که دستکم اخیرا خوندم. پشت جلد کتاب نوشته شده:
"زشتی بهاندازهی زیبایی در انسان بودن ما سهیم است."