کپشن های مربوط به كردند

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی كردند

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

روزي در مجلس محدثين بودم
برخی به بيان روايات
از اين و آن افتخار مي كردند.

يكي صدهزار روايت حفظ بود
و آن ديگري چهل هزار.

همه مي گفتند :
" حَدّثني فلان عن فلان "

خطاب به آن ها گفتم:
يكي از شما نيست كه بگويد: "حدثني قلبي عن ربي"
( دل من از خداي شنيد که . . . ؟)

️اگر از خدا چيزي شنيده ايد، عرضه كنيد.
از اين و آن چه فايده ...؟!

"مقالات شمس تبريزي"

در ماهِ مِي سال 1917 میلادی
در روستایی در کشور پرتغال
سه کودک از خانواده ای کشاورز به نام های جيكا 7 ساله فرانسيكو 9 ساله و لوسيا 10 ساله در حالي که داشتند از گوسفندان مراقبت مي‌کردند تصويري از يک خانم را ديدند.
واقعه از زبان اين سه كودك اينچنين نقل شده است:

يك سال قبل از ديدار با بانوى درخشنده، فرشته ‏اى بر ما ظاهر شد، و 3 بار اين گفته را تكرار كرد:

"من فرشته صلح هستم، خدايا من ايمان دارم، و باور دارم و عشق میورزم بتو، و من طلب استغفار مى‏كنم از آنان كه باور ندارند، و عشق نمى‏ورزند، و ايمان ندارند..."

در سال 1917 ميلادى
بچه‏ ها 2 بار نور درخشنده ‏اى را ديدند، و سپس بر بالاى درخت بلوط نور عظيمى ظاهر شد،
بانوئى درخشنده ‏تر از خورشيد، که خودرا به اين بچه‌ها با عنوان «بانوي تسبيح»
(Lady of the rosary )
معرفی کرده بود ...

این دیدار ها چندین بار اتفاق افتاد .
راز این دیدار و گفت و گو برای همیشه سر به مهر ماند چرا که آن سه کودک سربسته سخن می گفتند فرانسيسكو و جاسینتا، در 3 و 4 سال بعد، در اثر بيمارى ريوى از دنیا رفتند.
لوسيا تنها باز مانده از آن سه کودک تا آخر عمر در حراست و حفظ از طریق واتیکان قرار گرفت .

حقانيت بچه‏ ها را ابتدا پدر و مادر آنها باور میكردند، چرا كه میگفتند: آنها در زندگى هرگز دروغ نگفته‏ اند.
در هر حال، نه تنها مرگ دو كودك كوچك از حق اعتقاد آنان نكاست، بلكه چون بانوى درخشنده به 2 كودك قول داده بود كه آندو را به بهشت ببرد، اعتقاد آنها را نسبت به عمق مسئله افزود.

از آن سالها تاکنون همواره در ماه مِي صدها هزار زائر آنجا مي‌آيند
موارد زيادي از شفای بيماران در آن گزارش شده است
و برخي، مسافتهاي بسيار را با دو زانو راه مي‌روند تا اينگونه احترام خود را به اين مکان مقدس و صاحب آن ادا نمايند. ...

پ.ن
اسم این روستا از قبل ، بر حسب تصادف روستای فاطیما (Fatima) بوده
_ شاید اونا ندونن ، ولی کدوم یکی از ما نمیدونه بانویی که ملقب باشه به بانوی صاحب تسبیح چه کسیه ...


آن بالا كه بودم، فقط سه پيشنهاد بود:
اول گفتند زنی از اهالیِ جورجيا، همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحلِ فلوريدا داشته باشيم. با يک كوروتِ كروكیِ جگری. تنها اشكال‌اش اين بود كه زنم در چهل و سه سالگی سرطانِ سينه می‌گرفت. قبول نكردم. راست اش تحمل‌اش را نداشتم.
بعد، موقعيتِ ديگری پيشنهاد كردند: پاريس، خودم هنرپيشه مي‌شدم و زنم مدلِ لباس. قرار بود دو دخترِ دو قلو داشته باشيم. اما وقتی گفتند يكی از آنها در نه سالگی در تصادفی كشته می‌شود. گفتم حرف‌اش را هم نزنيد.
بعد، قرار شد كلوديا زنم باشد. با دو پسر. قرار شد توی محله‌های پايينِ شهرِ ناپل زندگی كنيم. توی دخمه‌ای عينِ قبر. امّا كسی تصادف نكند. كسی سرطان نگيرد. قبول كردم.

حالا كلوديا، همين كه كنارم ايستاده است، مدام می‌گويد که خانه، نورِ كافی ندارد، بچه ها كفش و لباس ندارند، يخچال، خالی است. امّا من اهميتی نمی دهم. می دانم اوضاع می توانست بدتر از اين هم باشد. با سرطان و تصادف.

كلوديا اما اين چيزها را نمی‌داند. بچه ها هم نمی‌دانند..

مرد روي ميز رفت ، فرياد زد
همه سمت اون برگشتند،تمام كافه
تمام صداها خوابيد و تنها صداي
لرزش پاهاي او روي ميز لق كافه ميامد
كسي چيزي نگفت كسي از جايش بلند نشد
مرد ماشه را كشيد و تنش مثل لخته اي گوشت
روي ميز ولو شد ، چه صداي مهيبي
تقنگ درست زير ميز افتاد
زير ميزي كه حالا داشت از خون سرخ ميشد
هيچ كس جلو نرفت ،هيچ كس چيزي نگفت
تنها من بودم كه اروم سمت اون رفتم
چشمانش باز بود و وحشت زده
با وحشتي ابدي انگار من رو ميديد
تو مردمك هاي چشماش نگاه كردم
چقدر شبيه هر روز من بود
چقدر شبيه بقيه بود
بقيه اي كه هنوز با بهت نگاه ميكردند
تمام ما يي كه اون روز تو اون كافه بوديم
يادمون هست دقيقا فريادي كه قبل از صداي
اسلحه شنيديم رو ،هر شب قبل خواب
اين صدا تو سر تك تك ما تكرار ميشه
صدايي كه هنوز داره ميگه :
اي كاش تمام اين تاريكي را
ميبلعيدم و سفيدي را بازدم ميكردم
اي كاش طبيعت مرا پاي درخت چند ساله اي
خاك كند تا من در روح جهان بيدار باشم
اون تو روح جهان بيدار ماند
همونطور كه تو تنهايي قبل از خواب ما
بيدار بود .

خوان لاستيكو

ما...
با صداى آرام تر خنديديم.
موهايمان كمتر رنگ باد را ديد.
مخفى مان كردند.
و به ما ياد دادند مخفى كنيم،
مخفيانه زيبا شديم،
مخفيانه شكست خورديم.
مخفيانه التيام يافتيم.
ما ترسيديم همه عمرمان را،
اما روزى مى رسد...
كه برقصيم، برقصيم، برقصيم
و بر شانه هاى هم بوسه بزنيم.
اينجاست پشتِ زيبايى مان...
تمام زخم هايى كه هرگز نميبيندشان.

از یك جایى به بعد
فقط زندگى میكنیم تا
به آدمهایى كه تَركمان كردند
بفهمانیم،
كه توانستیم
بدونِ آنها هم زنده بمانیم...!

سه گروه را هرگز فراموش نكن :

آنها
كه در شرايط دشوار كمكت كردند ،
آنها
كه در شرايط دشوار رهايت كردند ،
آنها
كه در شرايط دشوار قرارت دادند ...

چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مكه به مدينه تشريف آوردند در آن مكان درخت خرمايي بود كه خشكيده بود آن حضرت هنگام موعظه كردن به آن درخت تكيه مي‌كردند، روزي حضرت به اصحاب فرمودند:

جائي را بسازيد تا تكيه‌ام بر آن باشد و در آنجا بنشينم.

اصحاب منبري ساختند به سه پله، حضرت بالاي منبر نشستند، چون حضرت خطبه مي‌خواندند، ناله‌اي از آن چوب خشك كه اول تكيه گاه آن حضرت بود بلند شد مثل شتري كه براي بچه‌اش مي‌نالد آن درخت خشك ناليد، همه مسلمان‌هايي كه حاضر بودند شنيدند و همه به گريه درآمدند.

رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خطاب به درخت فرمود:
اي چوب ضعيفم و نمي‌توانم بر پا بايستم اكنون چه مي‌خواهي اگر مي‌خواهي دعا كنم تا حق تعالي تو را تازه و تر گرداند و تا قيامت تازه بماني و مسلمانان از تو ميوه بخورند و اگر مي‌خواهي درختي باشي در بهشت.

درخت گفت: يا رسول الله دنيا را نمي‌خواهم چون دوامي ندارد، بهشت را مي‌خواهم كه ملك جاويداني است و هرگز زوال ندارد تا دوستان خدا از من ميوه تناول كنند.

رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ باز به منبر تشريف بردند و دعا كردند پس فرمودند:

اي ياران اين چوبي بود كه نه او را ثواب است و نه عقاب ولي آن جهان را به اين جهان مي‌گزيند.

يه روز يه تركه اولين بار مدرسه اي براى لال ها و كرهاي ايران بنيانگذارى كرد:
باغچه بان!

يه روز يه تركه اولين عمل جراحي قلب و كليه رو تو ايران انجام داد و جايزه بهترين پزشك دنيارو گرفت:
پروفسور جواد هيئت!

يه روز يه تركه لباسهاشو تو سرماى آذربايجان ،آتش زد تا قطارى با مسافرهاش سالم بمونن:
دهقان فداكار!

يه روز يه تركه بوئينگ ٧٢٧ رو بدون چرخ دماغه بسلامت فرود آورد: كاپيتان شهبازى!

يه روز يه تركه ميره جبهه، بعداز يه مدت فرمانده ميشه، وقتى بهش ميگن برادرت شهيد شده، و سمت عراقيها مونده، اجازه بده بريم بياريمش،
ميگه كدوم برادرم؟
اينجا همه برادرهاي من هستن!
اون تركه بعداً خودشم به خيل برادرهاى شهيدش پيوست:
شهيد باكري!

يه روز يه تركه نابغه واليبال جهان ميشه:
سعيد معروف!

يه روز يه تركه باعث ميشه ورزش ايران و آسيارو به اسم اون بشناسن:
علي دايي!

يه روز يه تركه …
كه از رياضي دانان معاصر ايران بود، اسمش پروفسور محسن هشترودي بود

يه روز يه تركه …
كه اسمش پروفسور محمود آخوندي است، نخستين پروفسور حقوقي ايران است

يه روز يه تركه كه اسمش پروفسور رحيم رحمان‌زاده است پايه گذار جراحي مدرن ارتوپدي و تروماتيك ارتوپدي در سطح بين‌ المللي و رئيس مركز بين‌ المللي جراحي مفاصل و استخوان برلين، است.

يه روز يه تركـــه كه لهجه خيلي غليط تركي هم داشته سپر حرارتي ماه نشين آپولو ۱۱ رو طراحي ميكنه تا نخستين انسان هايي كه پا بر ماه گذاشتند در بازگشت به جو زمين خاكستر نشن. البته ماه نشين هاي بعدي هم از اين سپر استفاده كردند.
اون تركه همون دكتراعتمادي دانشمند برجسته ايراني در ناسا بوده
يه روز يه تركه پايه گذار منطق فازي در دنيا ميشه، كه مبناي علمي و اساس ساخت هوش مصنوعي و سيستم هاي كنترل پيشرفته امروز رو تشكيل ميده.
اسم اون تركه دكتر لطفي زاده بود

سوال تاریخ ٥٠ سال آینده :
یكجا نشین ها چه مكان هایی را برای سكونت انتخاب میكردند؟
جواب:
آن ها در كنار مودم ها و در نزدیكی پریز های متصل به شارژر سكنی ٰمیگزیدند...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

روزي, مجلس, محدثين, بودم, برخی, بيان, روايات, افتخار, كردند, صدهزار, روايت, ديگري, گفتند, حَدّثني, فلان, خطاب, گفتم, نيست, بگويد, حدثني, قلبي, خداي, شنيد, چيزي, شنيده, عرضه, كنيد, فايده, مقالات, تبريزي, ماهِ, میلادی, روستایی, کشور, پرتغال, کودک, خانواده, کشاورز, جيكا, ساله, فرانسيكو, لوسيا, حالي, داشتند, گوسفندان, مراقبت, ميکردند, تصويري, خانم, ديدند, واقعه, زبان, كودك, اينچنين, ديدار, بانوى, درخشنده, فرشته, ظاهر, گفته, تكرار, هستم, خدايا, ايمان, دارم, باور, میورزم, استغفار, مىكنم, آنان, ندارند, نمىورزند, ميلادى, بالاى, درخت, بلوط, عظيمى, بانوئى, خورشيد, خودرا, بچهها, عنوان, بانوي, تسبيح, معرفی, کرده, دیدار, چندین, اتفاق, افتاد, برای, همیشه, ماند, سربسته, فرانسيسكو, جاسینتا, بيمارى, ريوى, دنیا, رفتند, تنها, مانده, حراست, طریق, واتیکان, قرار, گرفت, حقانيت, ابتدا, مادر, آنها, میكردند, میگفتند, زندگى, هرگز, دروغ, نگفته, كوچك, اعتقاد, نكاست, بلكه, داده, آندو, بهشت, ببرد, نسبت, مسئله, افزود, سالها, تاکنون, همواره, صدها, زائر, آنجا, ميآيند, موارد, زيادي, شفای, بيماران, گزارش, برخي, مسافتهاي, بسيار, زانو, ميروند, اينگونه, احترام, مکان, مقدس, صاحب, نمايند, تصادف, فاطیما, بوده, شاید, اونا, ندونن, کدوم, نمیدونه, بانویی, ملقب, باشه, تسبیح, کسیه, پيشنهاد, اهالیِ, جورجيا, همسرم, باشد, خوشگل, پولدار, خانه, سواحلِ, فلوريدا, داشته, باشيم, كوروتِ, كروكیِ, جگری, اشكالاش, سالگی, سرطانِ, سينه, میگرفت, قبول, نكردم, تحملاش, نداشتم, موقعيتِ, ديگری, پاريس, خودم, هنرپيشه, ميشدم, مدلِ, لباس, دخترِ, وقتی, تصادفی, كشته, میشود, حرفاش, نزنيد, كلوديا, محلههای, پايينِ, شهرِ, ناپل, زندگی, كنيم, دخمهای, عينِ, امّا, نكند, نگيرد, حالا, همين, كنارم, ايستاده, مدام, میگويد, نورِ, كافی, ندارد, يخچال, خالی, اهميتی, دانم, اوضاع, توانست, بدتر, چيزها, نمیداند, نمیدانند, فرياد, برگشتند, تمام, كافه, صداها, خوابيد, صداي, لرزش, پاهاي, ميامد, جايش, بلند, ماشه, كشيد, لخته, گوشت, مهيبي, تقنگ, درست, ميزي, نرفت, اروم, رفتم, چشمانش, وحشت, وحشتي, ابدي, انگار, ميديد, مردمك, چشماش, نگاه, چقدر, شبيه, بقيه, هنوز, ميكردند, بوديم, يادمون, دقيقا, فريادي, اسلحه, شنيديم, ميشه, صدايي, داره, ميگه, تاريكي, ميبلعيدم, سفيدي, بازدم, ميكردم, طبيعت, جهان, بيدار, باشم, همونطور, تنهايي, خوان, لاستيكو, صداى, آرام, خنديديم, موهايمان, كمتر, مخفى, دادند, مخفيانه, زيبا, شديم, شكست, خورديم, التيام, يافتيم, ترسيديم, عمرمان, روزى, برقصيم, شانه, بوسه, بزنيم, اينجاست, پشتِ, زيبايى, هايى, جایى, میكنیم, آدمهایى, تَركمان, بفهمانیم, توانستیم, بدونِ, زنده, بمانیم, گروه, فراموش, شرايط, دشوار, كمكت, رهايت, قرارت, پيامبر, صلّي, الله, عليه, مدينه, تشريف, آوردند, مكان, خرمايي, خشكيده, حضرت, هنگام, موعظه, تكيه, اصحاب, فرمودند, جائي, بسازيد, تكيهام, بنشينم, منبري, ساختند, بالاي, نشستند, خطبه, ميخواندند, نالهاي, شتري, براي, بچهاش, مينالد, ناليد, حاضر, بودند, شنيدند, گريه, درآمدند, رسول, اكرم, ضعيفم, نميتوانم, بايستم, اكنون, ميخواهي, تعالي, تازه, گرداند, قيامت, بماني, مسلمانان, ميوه, بخورند, درختي, دنيا, نميخواهم, دوامي, جاويداني, زوال, دوستان, تناول, كنند, بردند, ياران, چوبي, ثواب, عقاب, ميگزيند, تركه, اولين, مدرسه, براى, كرهاي, ايران, باغچه, جراحي, كليه, انجام, جايزه, بهترين, پزشك, دنيارو, پروفسور, جواد, هيئت, لباسهاشو, سرماى, آذربايجان, قطارى, مسافرهاش, سالم, بمونن, دهقان, فداكار, بوئينگ, دماغه, بسلامت, فرود, كاپيتان, شهبازى, ميره, جبهه, بعداز, فرمانده, وقتى, ميگن, برادرت, شهيد, عراقيها, مونده, اجازه, بريم, بياريمش, كدوم, برادرم, برادرهاي, هستن, بعداً, خودشم, برادرهاى, شهيدش, پيوست, باكري, نابغه, واليبال, سعيد, معروف, باعث, ورزش, آسيارو, بشناسن, رياضي, دانان, معاصر, اسمش, محسن, هشترودي, محمود, آخوندي, نخستين, حقوقي, رحيم, رحمانزاده, پايه, گذار, مدرن, ارتوپدي, تروماتيك, المللي, رئيس, مركز, مفاصل, استخوان, برلين, لهجه, خيلي, غليط, تركي, حرارتي, آپولو, طراحي, ميكنه, انسان, گذاشتند, بازگشت, زمين, خاكستر, البته, بعدي, استفاده, دانشمند, برجسته, ايراني, ناسا, منطق, فازي, مبناي, علمي, اساس, مصنوعي, سيستم, كنترل, پيشرفته, امروز, تشكيل, ميده, دكتر, لطفي, سوال, تاریخ, آینده, یكجا, نشین, هایی, سكونت, انتخاب, جواب, مودم, نزدیكی, پریز, متصل, شارژر, سكنی, ٰمیگزیدند,